۱۸ آذر ۱۳۹۴

سگ در ایران باستان و سگ در اسلام اهریمنی

سگ در ایران باستان
یکی دیگر از جانورانی که در دین زرتشتی و میان ایرانیان باستان ارزش و جایگاه ویژه‌یی دارد و در اساتیر و آیین های گاهی از جهانیان پاسداری می شده است، جنبه‌های نمادین یافته، «سگ»است.
واژه‌ی«سگ»در بیشتر زبان‌های هند و اروپایی و گویش های ایرانی دارای هستی بوده است و هم اکنون نیز برجاست بدینگونه ی زیر:
Spanاوستا :سپن:
Sakaپارسی باستان: سکا:
Spako:<<اسپکو>>یاSpaka::سپاخا مادی
Suq-ka:آریایی:سوآ-کا
Svan:سانسکریت:سون
Shun::شن ارمنی
Sbaka:سیاک: روسی
Sak:پهلوی :سک
Spaiسپی:: افغانی

در داستان >>درخت آسوریک<<از مردمی سخن می رود که سر آنها مانند سر سگ و چشم آنها بر سینه هاشان بوده است.
>>کوه به کوه شوم
از رمز هندوان،
مردمی نه از یک نژاد،
یک وجبی و بر چشم،
سرشان به سگ ماند،
که برگ درخت خورند<<
سگدید رانش اهریمن
کردی:سه: Se-seh
کاشانی:اسبه: Esba یا >>اسپه<<:Espa
تالشی:سیپه:Sipa
گیلکی:سیگ: Saeg
سمنانی:اسپا: Aspa
سنگسری:آئسبه:Aesbe
سرخه یی:اسبه: Esba
چنان که دیده می‌شود در بسیاری از گویش های کنونی ایران، هم چون:کاشانی، تالشی و سمنانی واژه‌ی«سپن»که ریشه‌ی اوستایی کلمه«سگ»است پا برجا مانده است.هتا به گفته‌ی یاقوت، اصفهان(اسپهان)از واژه‌های«اسبا»(esba)به معنی سپاه و سگ است و این نشان می‌دهد که در گویش های کهن اصفهان «اسباه»به معنی«سگ»بوده است.واژه‌ی«سپک» (spaka)در اوستا فروزه ای است به چم سگ مانند
هرودت در تاریخ خود درباره‌ی پرورش کورش نوشته است که او را به گاوبانی سپردند، همسر او که «سپکو»(spako)نام داشت کورش را شیر داد و بزرگ کرد چون کورش به نزد پدر و مادر خود بازگشت همواره نام «سپکو»را بر زبان می‌راند و مهربانی‌های او را به یاد می‌آورد.چون پدر و مادر همیشه نام«سپکو»به چم «سگ»را از زبان پسر می‌شنیدند به مردم می‌گفتند که به خواست ایزدان، کورش در بیابان از سگی شیر خورد و پرورش یافت 7 .نظر به همین داستان است که برخی از نویسندگان و محققین گمان کرده‌اند که او در کودکی از سگی شیر خورده است.
در اساتیر ایرانی و دین زرتشتی سگ «پشوپانه»محافظ پل«چینوت»و نگهبان گذرگاه میان جهان و مینوی است.کارهای آن جانور، این است که روان های پاک را از آسیب اهریمن می‌رهاند و به روان ها پلید پروانه نمی‌دهد که از این پل گذر نمایند.
در«روایات داراب هرمزدیار»از سگ اشویی به نام «زرین‌گوش»سخن به میان آمده است که پاسبان کالبد کیومرث است و به تنهایی از آن کالبد نگهداری می‌کند چنان‌که هفت امشاسپند نتوانستند از آن نگهبانی کنند ولی زرین‌گوش از توانایی این کار برآمده، در زمره‌ی پاسداران«چینوت پل»می باشد 9 .گفتنی است به باور زرتشتیان سگ از نمونه جانورانی است که از تخم کیومرث پدید می آید و به دست آویز تخم  وی در این جانور گوشت آن خوردنی نیست. 10
بر طبق باورداشت ایرانیان باستان دوشیزه‌ی زیبایی که روان پارسایان را از میان کوه البرز، از فراز پل «چینوت»می‌گذراند و تا گذرگاهی که از آن ایزدان و مینویان است نگهداری می‌کند، دو سگ به همراه دارد 11 .

«یمه»خدای مرگ دو سگ داشته که همواره او را همراهی می‌کردند.کنش های آن‌ها ترسانیدن اهریمنان و نگهبانی از روانها بوده است.می‌گویند روان در گذشتگان از«یمه»(-جمشید)خواستند که سگ‌ها را برای راهنمایی و نگهبانی آن‌ها به سرزمین مردگان بفرستد 12 .
در آیین مهری(-میتراییسم)سگ یار وفادار میتراست که با او به شکار می‌رود.در نقش‌های برجسته‌ی بزرگ باز یافته در ناحیه‌ی«استربورکن»و «هورن‌هایم»و«روکینکن»آلمان سگ‌های شکاری در پیرامون میترا دیده می‌شوند 13 .
«سریت»از یاران زرتشت گاوی را که آفریده‌ی اورمزد بود، کشت.در پی انجام دادن این کار ناشایست به دستور کاووس به بیشه‌یی رفت که پری سگ پیکری در آن‌جا می‌زیست.او پری را دید و با ضربه های شمشیرش به دو نیمه کرد.هر نیمه به یک پری بدل گشت.«سریت»آن چنان به دو نیم کردن پریان ادامه داد تا هزار نفر شدند و سرانجام به سر«سریت»ریختند و او به سزای کار خود رسید. 14
مشی و مشیانه(-مهری و مهریانه-مهلی و مهلیانه-آدم و حوا)هنگامی که زندگانی آدمی یافتند آتش روشن کردند و گوسفندی را که اورمزد بدانان داده بود ذبح نموده، قطعه‌یی از آن را درون آتش انداختند که در نظر ایشان آخشیج)عنصر( بسیار پاک بود و تکه ای را به سوی آسمان افکندند، سگی که همراه آنان بود دوید و گوشت را ربود و خورد.بر پایه ی این داستان گمان می رود که یکی از انگیزه های اشویی سگ در نزد زرتشتیان همین چم  خوراک از گوشت پاک باشد 15 .در داستان دیگر مشی و مشیانه تکه ای از گوشت در آتش می‌افکندند و تکه ای را با نام ایزدان به سوی آسمان می‌اندازند و تکه ی سوم را به سگ خود می‌دهند 16 .می‌توان گمان برد که آتش و ایزدان و سگ هر سه از دیرباز اشویی به شمار می‌آمدند که مشی و مشیانه هر یک از سه پاره ی گوشت را به یکی از آنها می‌دهند.
در همه‌ی داستان‌ها و افسانه‌هایی که درباره‌ی‌ سگ بیان شده، این جانور گردآمده از نمادهای پیچیده، ولی درمان بخش، وفادار و راهنمایی است که شکار و مرگ را به نمایش می‌گذارند و با لیسیدن نیروی پاکیزه‌سازی خود را آشکار می‌سازد 17 ، گویی نگهبان مرز میان خودآگاهی و ناخودآگاهی است.او نه تنها در گذشتگان را به جهان فرودین راهنمایی می‌کند وانگه ) بلکه( از گیتی فراسو آگاهی داشته، میانجی جهان و روز واپسین است و پیوندی اساتیری با آنسو دارد.
در دین زرتشتی سگ با مردم هم جایگاه است و دستور ها و ویژگی‌هایی که به آن پیوند داده شده با ویژگی‌های مردم برابری می‌کند.گویی این جانوز آمیزه‌یی از جانوران و مردمان است و هر چند گفته‌اند سه یک او از آدمیان است و از این رو«سگ»خوانده شده است 19 .در«وندیداد»هشت سرشت به سگ پیوند داده شده که هر ویژگی با یکی از گونه های آفرینش برابر است بر پایه ی زیر:
1-چون یک موبد 2-چون یک سپاهی 3-چون یک چوپان 4-چون یک نوکر 5-چون یک دزد 6- چون یک جانور شکاری شبرو 7-چون یک روسپی 8- چون یک کودک.
سگ همانند یک موبد خشنود، بردبار و اندک خواهش و پارسا است.همانند یک سپاهی و یک چوپان، نگهبان گله است و دشمن را می‌راند.مانند یک نوکر خانه، خوراکش ناچیز است و از فرمان کدخدای خود پیروی می‌کند.مانند یک دزد و جانور شکاری شب رو تاریکی را دوست دارد و چون خوراکی ببیند در می‌رباید و هوشیار است.چون یک روسپی، خانه و خوراکش ناچیز بوده، فریاد می‌کند.مانند یک کودک پرخواب و نوازش‌خواه است.اگر کسی به سگ نگهبان ده و گله خوراک بد بدهد همانند آن است که به کدیور خانه و خانه سالاری خوراک بد داده باشد؛اگر به سگ ولگردی خوراک بد برساند، مانند این است که به یک پارسا خوراک بد رسانده باشد؛اگر به توله سگی خوراک بد بدهد همانند این است که به اندازه ای به کودکی پارسازاده‌یی این کنش را انجام دهد و چنین کسی یا کسانی سزاوار کیفرند 20 .
هر کس در جهان از سگ نگهداری کند و به آن خوراک داده، جانور را نیازارد، اگر چه دوزخی باشد زرین گوش همان سگی که در آغاز نگهبان کالبد کیومرث بود و سپس نگهبان«چینوت پل»می‌شود آوایی سهم گین سر می‌دهد چنان که دیوان از شکنجه کردن آن روان دست بر می‌دازند؛اما اگر کسی در جهان سگ را آزار دهد، «زرین گوش»پروانه گذر از پل«چینوت»را به او نمی‌دهد 21 .
ارداویراف در رهنوردی-سفر مینوی-روحانی خود به دوزخ رسیده، دید که«دیوان مانند سگ روان مردی را می‌درند و گوشت او را به سگان می‌دهند.می‌پرسد:که این تن چه گناه کرد که این گونه کیفر چیست؟ سروش پاک و ایزد آذر به او پاسخ می‌دهند که این روان آن مردم بدکار است که در گیتی سگ چوپانان را از خورش بازداشت و یا زد و کشت 22 ».
ایرانیان باستان باور داشتند که«سگ با کمک خروس روان پلید و جادوگران را هنگام شب از زمین دور می‌کند و سروش را یاری می‌نماید.دشمن اهریمن است و چون واغ واغ می‌کند درد و رنج و آزار و نافرمانی را از بین می‌برد و گوشت و چربی آن دارویی است که پریشانی و سستی را از آدمی دور می‌سازد 23 .
در«بندهشن»آمده است:«از آفریدگان مادینه، سگ، نگهبان و از میان برنده‌ی دروج و درد است و با چشم همه‌ی ناپاکی‌ها را از میان می‌برد 24 ».
از دیدگاه زرتشتیان زمانی که جان از تن بیرون می‌شود اگر کسی در کنار پای کالید بسته باشد چون «نسوش»(-دیوی که بر کالبد آدمی دست می‌یابد و آن را پلید می‌سازد)بر وی تاخت و تازد برد و سگ آن تن را ببیند«نسوش»رانده می‌شود.
در دنیای کنونی ما 200 گونه  از این جانوران را شناخته‌اند.ولی در نوشته های کهن پهلوی سگ ده گونه بوده است که چندی از آن‌ها امروزه از نژاد سگ نیستند مانند راسو، روباه، گربه‌ی آبی، خارپشت و گربه‌ی زباد(-زباد غالیه)گون های دیگر بر این پایه اند:سگ گله، سگ خانه، سگ شکاری، سگ آبی، توله.از این جانوران یاد شده، سگ گله، سگ خانه، سگ آبی و خارپشت از ارزش و قداست ویژه‌یی برخوردارند و می‌توانند دیو تن را بگریزانند.سگ گله در نوشته های اوستایی«پسوش هئورو» (pasush-haurva)خوانده شده است.
«پسو»چم جانور آرام و چارپای خانگی است و«هئورو» چم نگهبان از ریشه «هر»به چم پاس داشتن-واژه ی زین‌هار در پارسی از این ریشه است:زین‌هار-از این پاس‌دار-سگ خانه«ویش هئورو»(vish-haurva)خوانده شده است.«ویش»چم خانه و«هئورو»نیز چنان که گفته شد چم نگهبان 25 .

سگ آبی در اوستا ببر(babar-)خوانده شده و از جانوران بسیار اشویی زرتشتیان است و کشتن آن تاوان بسیار دارد.اگر کسی یک سگ آبی را بکشد، افزون بر:
هم آن را به نیرنگ نتوان گشاد
مده رنج و گنج درم را به باد
همایون ندارد کسی آن‌جا شدن
وز ایدر کنون رأی رفتن زدن 39

باری، پس از آن که تن را بر زمین گذاشتند، دایره‌یی بر گرد آن می‌کشیدند و هفت شمع در این جای که بیشتر نمازگاه بوده است روشن می‌کردند.به باور زرتشتیان تن نمی‌بایست تا 24 ساعت پس از مرگ به دادگاه برده می‌شد.بیشتر سه روز باز  مانده است و در این زمان شبانه روز شمع یا چراغ‌ها را روشن نگه می‌داشتند و هر شب یکی از بستگان کس درگذشته بر بالین کالبد به خواندن  نیایش سرگرم می‌شد.پس از سه شبانه روز مراسم همراهی انجام گرفته، کسانیکه جامه‌ی سپید بر تن داشته، «پیوند»را میان خود نگه می‌داشتند و زیر لب نیایش می کردند، کالبد را به دادگاه(-برج خاموش)می بردند و آن را برهنه نموده، می‌گذاشتند و می‌رفتند.

پس از دو ساعت کالبد به دست لاشخورها خورده می‌شدد و استخوان‌هایی که پا بر جا می ماند در چاه یا تشت ویژه ریخته می‌شد.چندی در تشت نگه می‌داشتند تا از میان نرود و چندی دیگر از مردم نیز آن را به چاهی می‌ریختند تا نابود شود.باید دریافت  که سراسر مراسم یاد شده در برابر نگاه سگی انجام می‌گرفت که بایست دارای این چگونگی ها می‌بود:
نر باشد، کمتر از 4 ماه نداشته باشد و برتری چهار چشم چم بالای هر چشم آن لکه‌یی باشد.تن زرد و دو گوشش سپید و یا تن به رنگ سپید و گوشش زرد. 40
زرتشتیان همه‌ی درگذشتگان را سگدید می‌کردند.کسی را که از روی داد یا بیداد کشته می‌شد و یا به دست جانور درنده‌یی دریده می‌گشت و یا به هر انگیزه ای دیگر در می‌گذشت، سگدیده کرده کالبد او را به دادگاه می‌بردند.اگر جان در تن او می بود و مرگ وی سد درسد به نظر می‌رسید سگی را در کنار کالبد می‌بستند تا زمانی که جان از تن او بیرون گردد، آن گاه مراسم خاکسپاری را به جای می‌آورند. 41
اگر کسی در آب می‌مرد و تن او نمناک بود تا خشک شدن کالبد بردباری می‌کردند آن گاه سگدید می‌نمودند، اگر دست و پا و دیگر اندام تن آدمی مانند می‌شد و تنها اگر دور از هم می‌افتاد و به مانند نمونه اندامی را در بیابان می‌یافتند یکایک اندام را از دید سگ می‌گذراندند تا سگدید شود. 42




















در آیین میترا سگ با وفادار میتراست که با او به شکار می رود
ارزش سگ در ایران باستان و ارزش سگ در اسلام
مشی و مشیانه هنگامی که هستی آدمی یافتند، آتش روشن کردند و گوسفندی را که اورمزد  به آنها داده بود، سربریدند، پاره هایی از آن را درونآتش انداختند که در نگاه ایشان ماده ای بسیار ورجاوند بود و تکه ای را به سوی آسمان افکندند، سگی که همراه آنان بود دوید و گوشت را ربود و خورد. بر پایه ی این داستان گمان میرود یکی از برهان های پارسایی سگ در نزد زرتشتیان، همین خوراک از گوشت اشویی باشد. در داستانی دیگر مشی و مشیانه پاره ای از گوشت در آتش می‌افکندند و پاره ای را همچون سهم ایزدان به سوی آسمان می‌اندازند و تکه ی سوم را به سگ خود می‌دهند. می‌توان انگاشت که آتش و ایزدان و سگ، هر سه از دیرباز ورجاوند به شمار می‌آمدند که مشی و مشیانه هر یک از سه تکه گوشت را به یکی از آنها می‌دهند. 1
بهار، مهرداد، پژوهشی در اساتیر ایران برگ 113 و نیز: کرتیس، وستا، استورهای ایرانی، برگ:15، 23.
در«وندیداد»هشت فروزه به سگ پیوند داده شده که هر ویژگی با یکی از گونه های آفرینش برابر است بر پایه ی زیر:
1-چون یک موبد 2-چون یک سپاهی 3-چون یک چوپان 4-چون یک نوکر 5-چون یک دزد 6- چون یک جانور شکاری شبرو 7-چون یک روسپی 8- چون یک کودک.
سگ همانند یک موبد خشنود، بردبار و اندک خواهش و پارسا است.همانند یک سپاهی و یک چوپان، نگهبان گله است و دشمن را می‌راند.مانند یک نوکر خانه، خوراکش ناچیز است و از فرمان کدخدای خود پیروی می‌کند.مانند یک دزد و جانور شکاری شب رو تاریکی را دوست دارد و چون خوراکی ببیند در می‌رباید و هوشیار است.چون یک روسپی، خانه و خوراکش ناچیز بوده، فریاد می‌کند.مانند یک کودک پرخواب و نوازش‌خواه است.اگر کسی به سگ نگهبان ده و گله خوراک بد بدهد همانند آن است که به کدیور خانه و خانه سالاری خوراک بد داده باشد؛اگر به سگ ولگردی خوراک بد برساند، مانند این است که به یک پارسا خوراک بد رسانده باشد؛اگر به توله سگی خوراک بد بدهد همانند این است که به اندازه ای به کودکی پارسازاده‌یی این کنش را انجام دهد و چنین کسی یا کسانی سزاوار کیفرند.
سرچشمه: وندیداد، فرگرد 13، بند 44-48.
سگ در اسلام اهریمنی
در خود تازی نامه هیچ آیه بر ناپاک بودن سگ نمی توان یافت.ولی دستورات اسلام تنها از تازی نامه نیست چنانچه سخنان پیامبرش و امامانش  و زندگی آنان سرچشمه دستورات آیین اسلام می باشد،در سخنان ایشان سگ یک جانور ناپاک می باشد.
صحیح مسلم،پوشینه سوم،شماره 3808،ابوزیبر گفته است،من از جابر درباره بهای سگ و گربه پرسش کردم،پاسخ داد،پیامبر الله،این کار ناروا بر شمرده است.
صحیح مسلم،پوشینه سوم،شماره3809:ابن عمر روایت کرده است که پیامبر الله فرمان داد،سگها را بکشیم و مردانی را به گوشه و کنار مدینه فرستاد تا سگها را نابود کنند.
صحیح مسلم،پوشینه سوم،شماره 3813:ابو زبیر شنیده است که جابربن عبدالله گفته است،پیامبر الله به ما دستور داد سگها را بکشیم و ما تا آنجا دستور او را به کار بستیم که سگ زنی را هم که آن زن با خود از بیابان به شهر آورده بود ،کشتیم .محمد گفت:
کار شما آن است ،سگی را که دارای خال سیاه است،بکشید،زیرا او دیوی است که در کالبد سگ فرو رفته است.
از پیامبر الله شنیدم که می گفت:
فرشتگان به خانه ای که سگ یا یک تابلو نقاشی  در آن باشد اندرون نخواهند شد .
صحیح بخاری پوشینه 4،بخش 54،شماره 448
به پوشینه سوم صحیح مسلم،حدیث های شماره 3814 تا 3829 نیز نگاه کنید.
از امام صادق در مورد سگ پرسيده شد؛ حضرت فرمود: «آن، پليد و نجس است و از باقيمانده آبي كه خورده نمي توان وضو گرفت. چنين آبي را دور بريز و ظرف را اول با خاك و آن گاه با آب بشوي».
علي عليه السلام فرمودند: « از نزديكي با سگ ها دوري كنيد. پس هر كس با سگ برخورد داشت، در حالي كه بدنش خيس بود، بايد بدنش (محل برخورد) را بشويد». (وسائل الشيعة، ج 3، باب 12، از ابواب نجاسات (
هم اکنون رژیم اسلامی ،سگ را جانوری ناپاک بیش نمی داند.
به گزارش ایسنا
نه‌تنها سگ‌گردانی در شهر که معامله و نگهداری این حیوان‌ها در خانه نیز مجازاتی چون 74 ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا 10 میلیون تومان خواهد داشت.
به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: ابتدای اسفند 89 طرحی در قالب الحاق یک ماده به قانون مجازات اسلامی در صحن علنی مجلس اعلام وصول و بعدتر به آرشیو سپرده شد. حالا 32 نماینده طرح مشابهی به هیأت رئیسه مجلس فرستاده‌اند که در صورت تصویب آن از این پس با «گرداندن سگ و میمون در اماکن عمومی» برخورد خواهد شد. نه‌تنها سگ‌گردانی در شهر که معامله و نگهداری این حیوان‌ها در خانه نیز مجازاتی چون 74 ضربه شلاق و جریمه نقدی از یک تا 10 میلیون تومان خواهد داشت.
البته نمایندگان در این طرح مأموران نیروی انتظامی، مزرعه‌داران، باغداران، گله‌داران و شکارچیان دارای مجوز را از این قانون مستثنی کرده‌اند. سه‌سال پیش طرحی مشابه برای محدود کردن نگهداری حیوانات خانگی در سطح شهر به کمیسیون قضایی مجلس آمد اما آن روزها نمایندگان با بررسی آن به این نتیجه رسیدند که طرح‌های مهم‌تری در دستور کار است و مسأله از دستور کار خارج شد اما حالا تعدادی از نمایندگان دوباره در تلاشند تا برای افرادی که نسبت به گرداندن سگ و میمون در فضاهای عمومی اقدام می‌کنند، تنبیهی قائل شوند.








هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.