۰۷ شهریور ۱۳۹۴

بی توجهی پیامبر الله نسبت به یک نابینا

پس طبعا پیغمبر میل داشت متعینین و محترمین را گرد خود جمع کند.روزی که با یکی از افراد این طبقه آنچه خدا به تو آموخته است چیزی به ما یاد بده.پیغمبر به حرف او اعتنایی نکرد و به خانه رفت.آن وقت این سوره شریفه عبس نازل شد که لهجه عتاب از آن هویداست .
سوره ی 80 عبس –روی ترش کردن آیات 2 تا 12
اخم کرد و روی گرداند هنگامی که نابینا به او رسید،تو چه می دانی شاید تزکیه می شد و سخنان تو به وی آرامش می داد ،امام تو به متشخص روی آوردی ،از او چه زبانی می رسد که ایمان نیاوردی.اما آنکه به سوی تو شتافت ،به خدا گرویده و تو بدو التفاتی نداشتی،نه نباید انیجور باشد و این را به عنوان یادآوردی گفتیم.
سپس پیغمبر هر وقت عبدالله بن ام مکتوم را می دید می فرمود خوش آمد کسی که خداوند برای خاطر او مرا عتاب فرمود.
نامه ی پس از 23 سال علی دشتی

۰۳ شهریور ۱۳۹۴

سوره ی 17 الاسرا –فرزندان اسرائیل آیه ی 1 با آیه 51 سوره 42 شوری-رایزنی

سوره ی 17 الاسرا –فرزندان اسرائیل آیه ی 1
پاک و منزه است الله ای که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (الله) به حقیقت شنوا و بیناست.
مسلمانان هم مانند این آیه خیالی داستان بسیار خیالی برای خود ساخته اند
آن شب جبرئیل آمد و چارپایی همراهش بود که از الاغ بزرگتر و از استر کوچکتر ،سفید رنگ ،سُمهایش در کناره پا و مایل به خارج بود،بر آن سوار شدم.به بیت المقدس رفتم،افسار براق را به حلقه ای بستم که معمولا انبیاء می بستند،در مسجد الاقصی دو رکعت نماز خواندم،پس از بیرون آمدن ،جبرئیل دوظرف از شیر و شراب برایم آورد.من ظرف شیر را اختیار کردم و جبرئیل مرا بدین اختیار تحسین کرد،سپس بسوی آسمان اول پرواز کردیم.دم در آسمان موکل پرسید کجاست؟جبرئیل گفت:جبرئیل است.موکل پرسید:که همراه تست ؟گفت:محمد.موکل پرسید:آیا او را احضار کرده اند؟جبرئیل گفت:آری.پس در آسمان را باز کرد،حضرت آدم به پیشوازم شتافت و خیر مقدم گفت...
)به همین ترتیب هفت آسمان را می پیماید و در هر یک از آسمانها یکی از انبیا به استقبال وی می شتابد(
در آسمان هفتم ابراهیم را دیدم که به ))بیت المعمور ((که روزی هفتاد هزار فرشته وارد آن می شود و بیرون نمی آیند تکیه کرده است.پس از آن مرا به سدره المنتهی برد که برگهایش مثل گوش فیل بود و ثمره اش ...سپس به من وحی شد که شبانه روز پنجاه نماز بخوانم،بعد حضرت موسی در مراجعت به من گفت:پنجاه بار نماز زیاد است،از خداوند بخواه تخفیف بدهد،پس بسوی خدا برگشتم وتقاضای تخفیف کردم.خداوند آن را به 45 نماز تخفیف داد.باز موسی گفت:من این مطلب را در قوم خود آزموده ام مردم نمی توانند شبانه روز 45 نماز بخوانند ،دوباره بسوی خدا بازگشتم .
ناهماهنگی این آیه و تفسیر با آیه 51 که در سوره 42 شوری-رایزنی
و هیچ بشری را یارای آن نباشد که خدا با او سخن گوید مگر به وحی (و الهام خدا) یا از پس پرده غیب عالم (و حجاب ملکوت جهان) یا رسولی (از فرشتگان عالم بالا) فرستد تا به امر خدا هر چه او خواهد وحی کند، که او خدای بلند مرتبه حکیم است.
این خلاصه ای بود از آنچه تفسیر جلالید در باب معراج اورده است.
تفسیر جلالین به دو تفسیر قرآن اطلاق می شود،وجه تسمیه آن به این سبب است که هر دو این تفاسیر وسیله نویسندگانی تالیف یافته که نام انان جلال الدین بوده است.یکی تفسیر هشت جلدی تالیف جلال الدین عبدالرحمن سیوطی و دیگری تفسیر قرآن از جلال الدین المحلی.


پس از 23 سال علی دشتی

۰۱ شهریور ۱۳۹۴

محمد از رده بسیار پایین در قبیله ی خود برخوردار بود و کسی او را به عنوان فرستاده ی الله نمی پذیرفت

کودکی یتیمی که از قبیله قریش بود که از راه ترحم در خانه عموی خویش و در تحت رعایت او بزرگ شده است و دوران کودکی را در چرانیدن شتر عمو و همسایگان گذرانیده و در آغاز  جوانی به خدمت بانویی مالدار در آمده است و از آن رو دارای اعتبار و شانی گردید است.
چنین سی که تا دیروز فردی عادی از قبیله قریش محسوب می شده و هیچگونه امتیاز و تشخیص نداشته است اکنون دعوی ارشاد و رهبری آنان را می کند و دعی است که این رسالت از سوی الله به وی تفویض شده است.این سخن به ولید بن مغیره که از روسای بنام قریش است طرز فکر و روحیه سران قبیله را خوب مجسم می کند ولد بن مغیره با خشم و تکبر فریاد می زد:با وجود بودن من بر راس طایفه قریش و مردی چون عروه بن مسعود در صدر طایفه بنی ثقیف چگونه ممکن است محمد دعوی پیغمبری کند؟
ابوجهل هم روزی به اخنس بن شریق می گفت:
ما و بنو عبد مناف بر سر بزرگی و ریاست مناقشه و رقابت داشتیم ؛اکنون که ما به آنها برابر شدیم،یکی از آنها برخاسته و دعوی پیغمبری می کند و بدین وسیله بنو عبد مناف می خواهد بر ما تفوق یابند.
ولد بن مغیره سردار عرب در حدود 580 میلادی در مکه متولد شد.نخست فرمانده لشکر رسول الله بود،لیکن سپس مسلمان شد و به فرماندهی لشکر مسلمین رسید.پیروزیهای نخستین وی بر طوایف یهودی و مسیحی مورد توجه پیغمبر قرار گرفت.پس از مرک رسول الله ببه سرکوبی قبایل شورشی عرب مامور و سپس به فتح سوریه و ایران مشغول شد.
عروه بن مسعود ،رئیس طایفه بنی ثقیف ،در آغاز بعثت با پیامبر دشمنی و مخالفت نشان می داد،اما با بالا گرفتن کا رسالت ،بعدها یکی از یاران نزدیک رسول الله شد.در سال653 میلادی فوت کرد.
آیات پیوند دار به این داستان:
سوره ی 43 الزخرف-گوهر آیه ی 31
و باز گفتند: چرا این قرآن بر آن مرد بزرگ قریه مکّه و طایف (ولید و حبیب یا عروة بن مسعود) نازل نشد؟
سوره ی 43 الزخرف-گوهر آیه ی 32
آیا آنها باید فضل و رحمت الله تو را تقسیم (و مقام نبوت را تعیین) کنند؟ در صورتی که ما خود معاش و روزی آنها را در حیات دنیا تقسیم کرده‌ایم و بعضی را بر بعضی به درجاتی (از مال و جاه دنیوی) برتری داده‌ایم تا بعضی از مردم (به ثروت) بعضی دیگر را مسخر خدمت کنند، و (بهشت، دار) رحمت خدا از آنچه (از مال دنیا) جمع می‌کنند بسی بهتر است.
ابوجهل نام کنایه آمیزی است که مسلمین به ابوالحکم از حکما و از اشراف مکه داده اند.وی یکی از سخت ترین دشمنان رسول الله و مسلمین بود.در جنگ بدر به دست مسلمین کشته شد.
علی دشتی 23 سال 

۳۰ مرداد ۱۳۹۴

بررسی افسانه پردازی مورخان اسلامی در مورد زایش محمد

بررسی داستان هایی که بدست تاریخ نگاران نوشته شده است
سوره 2 بقره-ماده گاو آیه ی 23
و اگر شما را شکّی است در قرآنی که بر بنده خود (محمد صلّی اللَه علیه و آله و سلّم) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جز الله، اگر راست می‌گویید.
محمد بن جریر طبری در ذیل این آیه می نویسد:
پیش از برگزیده شدن در مکه آوازه ای در افتاد که پیامبری ظهور خواهد کرد به نام محمد که شرق و غرب جهان به فرمان او در آید.بدان روزگار چهل زن در مکه بار داشتند و هر یک از آنها که می زائید نام پس خود را محمد می گذاشت تا مگر او همان پیغمبر موعود باشد.
کم خردی و سبک مغزی این گفتار آشکارتر از آن است که درباره ی آن چیزی گفته آید.نه آوازه ای در مکه بوده و نه کمترین اثری از رسالت مردی  به نام محمد ،و حتی ابوطالب هم که حامی و ولی او بود از این آوازه ها ونشانه ها بی خبر بود،از همین روی اسلام نیاورده از جهان رفت.خود حضرت نیز تا پیش از برگزیده شده خود هیچ گونه اطلاعی نداشت .
در سوره 10 یونس آیه ی 16
تازی منش:عربی
قُل لَّوْ شَاءَ اللَّـهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُم بِهِ ۖ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِّن قَبْلِهِ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ
برگردان الهی قمشه ای
بگو اگر الله نمی‌خواست هرگز بر شما تلاوت این قرآن نمی‌کردم و او هم شما را به آن آگاه نمی‌ساخت، زیرا من عمری پیش از این میان شما زیستم (که دعوی رسالت نداشتم) آیا عقل و فکرتان را کار نمی‌بندید؟
کدام آمار در مکه وجود داشته است که نشان دهد در سال 570 میلادی تنها چهل ونه زن ونه بیشتر آبستن بوده وهمه آنها هم بدون استثناء پسر زائیده اند و نام همه آن پسرها محمد بوده است و حضرت محمد در دوران کودکی چهل محمد هم سن و سال داشته است؟

واقدی به شکل دیگر از زایش محمد سخن می گوید:همین که از مادر زایش شد گفت الله اکبر کبیرا در ماه اول می سرید،ماه دوم می ایستاد، ماه سوم راه می رفت ،ماه چهارم می دوید،ماه نهم تیر می انداخت.

۱۳ مرداد ۱۳۹۴

محمد و زنبارگی او

سرآغاز:

آخوندها و  بیضه داران اسلام همیشه تلاش کرده اند که از پیامبر اسلام و امامان چهره هایی انسانی، روحانی، پر از تقوی و پرهیزکاری وسمبل و نمونه فرا بشری بسازند و در مغز مردم ساده دل و ناآگاه فرو کنند. آنچنان که یک زن و مرد مسلمان ایرانی، پیامبر و امامان را افرادی عیسی رشته و مریم بافته و فوق انسان در ذهن خود تصور می کنند. تا جایی که برای هر مشکل و مسأله زندگی خود دست به دامن مردگان عرب شده، و حتی آخوندهای حیله گر، زنباره و چشم ناپاک را افرادی صالح و قابل اطمینان میدانند و سفره دل را برای آنان باز می کنند و همه گونه اسرار و گرفتاری های خانودگی را بااطمینان خاطر در اختیار آخوندهای کلاش و جل پشت می گذارند.
همین اطمینان نادرست و روی آوردن به آخوند ها موجب گردیده که زنان در برابر شیادان دین به آسانی تسلیم شده و بعنوان صیغه و یا زنهای چندگانه مورد تجاوز آنان قرار گیرند. روشی که پیامبر اسلام، علی ابن ابیطالب و ده تن از امامان دیگر (آخوندهای هرزه)، در گمراه کردن و جذب زنان داشتند. آنان در زنبارگی در تاریخ نمونه اند و آخوندها به ویژه آخوندهای شیعه نیز همان راه و روش را از چهارصد سال پیش تا کنون پیاده  کرده اند. نمونه زنده آن، آخوندهای از زمان آغاز انقلاب شوم اسلامی سال ۵۷ تا به امروزند که دست و بالشان بر روی ناموس مردم ایران دراز شده و هزاران دختر و زن چشم بسته را به عنوان زن عقدی، و یا صیغه ( جنده گری اسلامی) گمراه نمودند و در خدمت زنبارگی خود درآوردند.

اریخ نشان می دهد که محمد بن عبدالله، بطور چشمگیری در روابط جنسی اش تنوع طلب بوده است. به گفته “علی بن برهان الدین حلبی” در کتاب سیره حلبیه، جلد ۳ صفحه ۴۵۳:
محمد از ۳۰ زن در زندگی اش خواستگاری کرد!. البته خواستگاری لفظی است که نویسنده بکار برده است ولی حقیقت آن است که او این زن ها را به زور تصرف کرده و از آن ها کام دل می گرفته است!.
یکی از بزرگترین نقطه ضعف های اخلاقی پیامبر اسلام، زنباره بودن و هوسرانی وی بوده است، این ضعف تا به حدی پر رنگ و زننده می باشد که جایگاه محمد را از یک مصلح اجتماعی و الگوی اخلاقی در اندیشه هر انسان منصف و واقع بینی به یک فرد زنباره و هوسران تقلیل میدهد. اسلامگرایان بسیار کوشیده اند تا چهره محمد را با دروغ های تاریخی و ادعاهای بی پایه خود از این اتهام تمیزی دهند و ازدواج های او را و زن بارگی اش را با دلایل و استدلال های مضحک توجیه کنند.

ظلم و ستم به زنان در اسلام

در مورد ستم و ظلم فراوان به زنان در آیین اسلام سخنهای بسیاری رفته است ، اگر انسانی بخواهد دلیل این تحقیر ها را بازرسی کند براستی باید زندگی خود پیامبر اسلام و رفتار و نگرش او نسبت به زنان را دنبال کند. کلمه زن در دیدگاه محمد جز حجمی که اطراف دستگاه تناسلی مونث قرار گرفته است، بار دیگری نداشته است، نفش زنان در زندگی محمد جز تنها ماشین های سکس و یا مستخدم و فرمانبر نبوده است. زنان محمد براستی کشتزارهایی بوده اند که محمد از هر دری بداننها وارد میشده است (سوره نساء آیه ۳۴).

سوره احزاب آیه ۲۸

نکته جالب دیگر این که محمد برای آن که بتواند زنها را بهتر و آسانتر به دام خود بیاندازد و از آنان کام دل بگیرد. در نقش الله در آمده و در کتاب تازی نامه که از ابداعات و اختراعات خودش است از جانب الله فرمان می دهد:
“یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ إِن کُنتُنَّ تُرِدْنَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا وَزِینَتَهَا فَتَعَالَیْنَ أُمَتِّعْکُنَّ وَأُسَرِّحْکُنَّ سَرَاحًا جَمِیلًا
ای پیامبر ، به زنانت بگو : اگر خواهان زندگی دنیا و زینتهای آن ، هستیدبیایید تا شما را بهره مند سازم و به وجهی نیکو رهایتان کنم ،”

آیه۵۱ سوره احزاب:

همان الله ساخته و پرداخته ذهن مالیخولیایی محمد در آیه ۵۱ سوره احزاب به محمد توصیه می کند:
“تُرْجِی مَن تَشَاء مِنْهُنَّ وَتُؤْوِی إِلَیْکَ مَن تَشَاء وَمَنِ ابْتَغَیْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکَ ذَلِکَ أَدْنَى أَن تَقَرَّ أَعْیُنُهُنَّ وَلَا یَحْزَنَّ وَیَرْضَیْنَ بِمَا آتَیْتَهُنَّ کُلُّهُنَّ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَلِیمًا
از زنان خود هر که را خواهی به نوبت مؤخردار و هر که را خواهی با خود، نگه دار و اگر از آنها که دور داشته ای یکی را بطلبی بر تو گناهی نیست در این گزینش و اختیار باید که شادمان باشند و غمگین نشوند و از آنچه همگیشان را ارزانی می داری باید که خشنود گردند و خدا می داند که در دلهای شما چیست و خداست که دانا و بردبار است.”

شکنجه گری، زنبارگی و برده داری محمد
محمد از شکنجه اسیران باکی نداشت و نیز که در پایان هر غزوه ای زنان اسیر شده را بین خود و مسلمین چون مال و املاک تقسیم کند.یه نمونه ای از آن توجه فرمایید:
در پایان جنگ خیبر و فتح قلعه های یهودیان، به دستور پیامبر باقیمانده بنی نضیر و دیگر یهودیان کشته شدند شخصی بنام کنانه بن ربیع را اسیر کردند که گویا گنجهای پنهان شده بنی نضیر نزد وی بود. او را اسیر نزد پیامبر بردند و پیامبر از محل گنج پزسید و کنانه انکار کرد. پس یهودی دیگری را آوردند و او گفت :امروز کنانه را دیدم که برفلان خرابه می گذشت.پیامبر گفت : اگر گنج نزد تو بود آیا تو را بکشم؟ و کنانه گفت بکش!.
پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیمانده‌ی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به زبیر بن عوام سپرد و گفت: “عذابش(شکنجه‌اش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری” و زبیر چنان با مشت به سینه‌ی او کوفت که نزدیک بودجان بدهد. آنگاه پیغمبر او را به محمد بن مسلمه داد که به انتقام برادرش او را گردن بزند…..( تاریخ طبری صفحه۱۱۴۵)


همسر کنانه بن ربیع (توضیح بالا)  زنی زیبا بوده است که وی را اسیر می کنند و بلال او را از روی ا

جساد پدر و همسرش کنانه رد می کند تا به پیامبر برسد. دختر عم او فریاد و شیون بسیار می 

نموده است و پیامبر می گوید: ” این شیطان را از پیش من ببرید” دقت کنید که پیامبر بعد از دیدن تن 

نیمه عریان صفیه از گفته خود بر می گردد  و دستور می دهد زن نگون بخت را پشت سر او جای 

دهند ومحمد ردای خود را بر تن وی گذاشت و مسلمین متوجه شدند که پیامبر صفیه را بهر خود 

برداشته است. صفیه بلافاصله به گروه زنان بی شمار محمد پیوست.مسلمانان در توجیه این ازدواج 

سریع افسانه هایی آورده اند که صفیه ژمان اسارت در عادت ماهیانه بوده و با دیدن پیامبر دوره اش 

به اتمام رسیده، پس پیامبر عده را نگه داشته اند!


محمد با عایشه دختر ابوبکر صدیق (افقه نساء العالم)، که بیش از ۷ سال نداشت، ازدواج کرد و در سن۹سالگی با او وقتی خود۵۳ سال داشت همبستر شد، این ازدواج پدوفیل (بیماری روانی و انحراف جنسی کودک آزاری، بچه بازی) بودن محمد را نشان میدهد. علاقه محمد به عایشه تا جایی بود که وقتی زینب عایشه را محکوم به زنا با صفوان کرده بود، محمد از طرف الله آیاتی آورد تا عایشه را برائت کند.

تازی نامه در خدمت محمد

آنچنان که گفته شد محمد برای آزاد و بی سر و خر ماندن در زنبارگی و هوسرانی های خود تازی نامه ای نوشت که در آن الله اختراعی او بتوامد بهتر و آسانتر راهها را برای او باز کند. چند نمونه از این آیات فرمایشی محمد در تازی نامه بدین شرح است:
۱ – حضرت محمد  می تواند بیش از ۴ زن عقدی  داشته باشد. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب)
۲ – حضرت محمد میتواند هر زن مومنه ای که خود را بدون مهریه و شهود به او ببخشد و حضرت محمد هم به ازدواج با او مایل باشد را بعنوان همسر بپذیرد. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب) 
 ۳  حضرت محمد ، نوبت همخوابگی با زنانش را بهر نحوی که صلاح بداند میتواند تنظیم و یا مقدم و موخر سازد. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۴ – زنان حضرت محمد از نوبت همخوابگی  که حضرت محمد برای آنان قائل میشود، باید که محزون نباشند. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۵ – پس از وفات حضرت محمد، کسی نمی تواند با زنان حضرت محمد ازدواج نماید . (قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)
۶ – زنان حضرت محمد، باید در خانه هایشان بنشینید و مانند روزگار جاهلیت آرایش و خودآرایی نکنند . (قران .آیه ۳۳ سوره احزاب)
۷   هر کس از زنان حضرت محمد، مبادرت به کار زشت آشکارى کند عذابش دو چندان خواهد بود . (قران .آیه ۳۰ .سوره احزاب)
۸ حضرت محمد، نسبت به سایر مومنان برتری خواهد داشت. (قران .آیه ۶ سوره احزاب)
۹  حضرت محمد، میتواند با دختران عموی و دختران عمه‏  و دختران دایى  و دختران خاله ‏اش که با حضرت محمد از وطن خود هجرت کردند، ازدواج کند. (قران .آیه ۵۰ سوره احزاب)
۱۰ – هر کس از زنان حضرت محمد، الله و رسولش را فرمان برد و کار شایسته کند پاداشش را دو چندان می ‏دهیم. (قران .آیه ۳۱ سوره احزاب)
۱۱  حضرت محمد از رعایت عدالت و شناختن حق تساوی برای زنان خود معاف است. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۱۲  زنان حضرت محمد، از انچه به ایشان عطاء می شود ( نفقه ) باید همه خشنود باشند. (قران .آیه ۵۱ سوره احزاب)
۱۳ – هرگاه کسی از زنان حضرت محمد متاعی می طلبد باید که از پشت پرده با آنان صحبت کنند. (قران .آیه ۵۳ سوره احزاب)
زنان محمد

شماری از زنان عقدی محمد اینگونه بوده اند:

۱– خدیجه:  دختر خویلد بانوی متشخص و متمکنی که سومین شوهر او حضرت محمد بود. 
۲- سوده : دختر زمعه و بیوه سکران بن عمرو که از مسلمانان حبشه بود.
۳- عایشه : دختر ابوبکر صدیق که در ۷ سالگی نامزد شد و در ۹ سالگی به همبستری پیامبر درآمد.
۴- ماریه قبطیه : که از مصر برای حضرت محمد هدیه فرستاده بودند.
۵- حفصه:  دختر عمر بن الخطاب که پس از بیوه گی به حرمسرای محمد منتقل شد.
۶- زینب : دختر جحش که قبلا زن زید بن الحارث پسر خوانده محمد بود.
۷- جویریه:   دختر حارث بن ابو ضرار رئیس قبیله بنی مصطلق و زن مسافع بن صفوان که جزو غنایم و اسرای قبیله بنی مصطلق نصیب محمد شد.
۸- ام حبیبه:  دختر ابو سفیان وخواهر معاویه و بیوه عبداله بن جحش که در حبشه مرده بود.
۹- صفیه:   دختر حی بن اخطب (یهودی) و زن کنانه بن ربیع که از روسای خیبر بود.
۱۰- میمونه :  دختر حارث الهلا لیه خواهر زن ابو سفیان و عباس بن عبد المطلب و خاله خالد بن ولید.
۱۱- فاطمه:  دختر سریح . ۱۲- هند:  دختر یزید . ۱۳- اسماء:  دختر سیاء . ۱۴- زینب:  دختر یزید . ۱۵- هبله:  ، دختر قیس و خواهر اشعث . ۱۶- اسماء: دختر نعمان . ۱۷- فاطمه: دختر ضحاک .
۱۸- ام سلمه : دختر بنی امیه که بیوه یک مرد مسلمان بود که در جنگ احد کشته شد.
۱۹- ریحانه که از اسرای بنی قریظه و سهم پیامبر از غنایم بود.
۲۰- ام شریک: دوسیه او یکی از ۴ زنی است که خود را به پیامبر بخشیده بود.(هبه کرده بود)

و اما، زنبارگی علی پیشوای شیعیان

علی ابن ابیطالب هم از نظر زنبارگی و تولید مثل زیاد دست کمی از محمد نداشت. در حقیقت آخوندهای کشورمان که همگی در شهوت رانی و زن ستیزی نمونه و سرآمد همه هستند، آموزش این کارها را از تازی نامه اختراعی محمد، زنبارگی و زن ستیزی او و پسر عمویش علی ابن ابیطالب فراگرفته اند.
به نوشته محمد بن جریر طبری، “علی جمعاً ۹ زن رسمی،  ۱۴ پسر و ۱۷ دختر  داشت. زنان او  عبارتند از: فاطمه دختر محمد، خوله دختر جعفر، لیلی دختر مسعود، ام البنین دختر حزام، اسماء دختر عمیس، الصهبا ام حبیب دختر ربیعه، امامه دختر ابی العاص، ام سعید دختر عروه، محیاه دختر امری.”
علاوه بر آن ها، وی کنیزانی نیز داشت، و چند تن از دختران وی از این کنیزان زاده شده‌اند: ام هانی، میمونه، زینب صغری، رمله صغری، ام کلثوم صغری، فاطمه، امامه، خدیجه، ام کرام، ام سلمه، ام جعفر، جمانه، نفیسه. (۱)