۲۵ مهر ۱۳۹۲

کار اسلام سر بریدن است خواه انسان باشد، خواه گوسفند و یا گاو

از اسلام چه می دانیم؟

اسلام یک دین سرکش و متجاوزی است برپایه تسلیم پذیری دیگران، و عبد و عبید و بی اختیار بودن در برابر قوانین ارتجاعی آن. در اسلام واژه ای بنام رحم، شفقت، گذشت، مهربانی، بخشش و دیگر ویژگی های انسانی نیست. باید در برابر آن بی چون و چرا تسلیم بود و به دستورات یک طرفه و زورگویی آن گردن نهاد. هنگامی که نیک بدان پاسخ دادی و فرمان های غیر انسانی آن را پذیرا شدی، از مقربان درگاه و خاصان آن می گردی و می توانی خود صادر کننده همان احکام کشتارگر و زورگویی باشی.



کشتار انسان ها

روش اسلام روش سیاه و سپید است و میان رنگهای هفتگانه و مخلوطی از رنگها، به جز سیاه و سپید رنگی را نمی شناسد. بدین روش که این دین ابراهیمی خطاب به دیگر باوران می گوید:”یا با ما شو، و یا بمیر”. از این روی، اسلام از روز نخست برای جهانیان که با او همرنگ و همراه نیستند فتوای قتل و کشتار صادر می کند.
کشتار در سرتاسر تاریخ ۱۴۰۰ ساله در کشورهای اسلامی دیده شده، و هم اکنون نیز از سوی طالبان ایران، طالبان افغانستان، عربستان، یمن، سودان، و مانند آن همچنان ادامه داشته و روزی نیست که سر بیگناهی به جرم بی دینی و یا بازگشت از دین بر سر دار نرود. آمار کشته شدگان در این ۳۵ ساله رژیم اسلامی از کشتار بهایی ها، کلیمی ها، و یا مسلمانان از دین برگشته سرسام آور است.


فرهنگ ایرانی و فرهنگ تازی گری

مردم ایران همواره در طول تاریخ مردمانی ملایم، مهربان، و با گذشت بوده اند. رفتار دوستانه و کدخدامنشی آنان موجب گردیده که اقوام شورشی و متجاوز به این سرزمین رفته رفته خوی و منش ایرانی پیش گیرند و خود هرکدام به دفاع و پای خیزی در برابر متجاوزین دیگر قرار گیرند.
تنها گروه سرکش و آدم کش تازیان بودند که در ۱۴۰۰ سال گذشته این مملکت را تاراج کرده اند، و زندگی مردم این مرز و بوم را به باد داده اند. اگر بخش هایی از کشورما جدا شد، و اگر از تاریخ جهانی به دور ماندیم و لنگ لنگان پیش می رویم، همگی بر مبنای استیلای اسلام کشتارگر براین سرزمین بوده و هست. وجود پلید رژیم غیر انسانی ولایت فقیه نیز روزها و سال های تاریک دیگری در سرنوشت مردم و تاریخ کشورمان رقم می زند.
به راستی بشر تا چه اندازه می تواند خون آشام و بی رحم باشد؟. نمونه آن را در از پای درآوردن این حیوان بیچاره و سرنگون بخت می بینید. مسلمانان که این چنین خونریزی را در بین مردم رواج می دهند، آنان را آماده می کنند که در برابر صحنه های دار گردآمده و جان دادن انسانی را بدون هیچگونه ناراحتی تحمل کنند.


رفتار اسلام با حیوانات

رفتار اسلام گرایان با حیوانات نیز از روی نهایت شقاوت و بیرحمی است. انسانی که می تواند با وجود طبیعت فراوان از گیاهان و فراورده های کشاورزی و درختی صدها خوراک خوشمزه و خوب تهیه کند و با دندان های صاف و مستقیم گیاهخواری خود آنها را به آسانی و نرمی بجود، به خود عادت و آموزش داده که سالانه جان صدها گوسفند و گاو را گرفته و با پختن و له کردن گوشت آنان تغذیه کند. رفتار ما با حیواناتی که برایمان ارزش خوراکی ندارند هم بسیار بیرحمانه است. روش بیرحمانه بارکشی از خر و اسب و قاطر را همه ما دیده ایم، سگ و گربه و حیوانات دیگر هم که نجس بوده، و یک مسلمان سایه آنان را با تیر می زند. رژیم اسلامی هم بنا به عملکرد پیشوای خود علی ابن ابیطالب، هرساله برنامه سگ کشی را در نقاط گوناگون ایران به اجراء در می آورد.


گوشتخواری از کی آغاز شده؟

بشر در زندگی غارنشینی و بیابانگردی خود از روز نخست با سه مسأله مهم روبرو بود: تهیه خوراک، جایی برای آرمیدن، و امنیت در برابر جانوران درنده. مسأله خوراک او را واداشت که به آسانترین و ساده ترین روش یعنی گرفتن و کشتن حیوانات دست جوید. شاید قرنها به طول انجامید تا توانست کشاورزی کند و به درختان میوه دسترسی یابد. ولی دیگر به گوشتخواری عادت کرده بود و دندان گیاهخوار او در راه گوشتخواری به کار رفت و روز به روز رحم و مهربانی او نسبت به حیوانات کمتر شد.
به جای کشتن و خونریزی و جان حیوانی را بی جهت گرفتن کار مفیدی انجام بده تا برای انسان ها منشاء خیر و برکت باشد.


دستور امام خمینی در کشتن حیوانات

در صفحه ۴۱۵ کتاب توضیح المسائل (تز دکترای) امام خمینی، شرایط بریدن سر حیوان را شرح می دهد که بخشی از آن اینگونه است:
۱- کسی که سر حیوانی را می برد باید مسلمان باشد و اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر (ص) نکند. باید از خود پرسید کشتن یک حیوان چه ربطی به محمد ابن عبدالله عرب ۱۴۰۰ سال پیش دارد؟!.  وانگهی، شمار مسلمانان  تنها  ۲۵٪ جمعیت جهان را شامل می شود، پس تکلیف ۷۵٪ غیر مسلمان چیست ؟. آیا آنها حق کشتن حیوانی را ندارند، و اگر کشتند چون  محمد ابن عبدالله عرب را باور ندارند، آن گوشت قابل خوردن نیست؟.

۲- در موقع سر بریدن، باید بدن حیوان رو به قبله باشد، و روی به قبله سر ببرد وگرنه حیوان حرام است. اینهم یک نسخه پیچی مسخره و بی خردانه است. نخست این که با بیرحمی جان حیوانی را می گیرند، و دیگر این که باید در راستای بت خانه کعبه باشد!. هنگامی که شخص در طرف دیگر زمین است، قبله کدام سمت است و چه معنا دارد؟!.
۳- هنگام سر بریدن، نام الله را برزبان بیاورند. البته این نسخه پیچی درست است. زیرا همه کشتارها به دستور و خواسته الله انجام می شود. بنابراین، بردن نام الله کشتار گر ضروری است!. زیرا نام جانی ودستور کشنده را باید به خاطر آورد.
آیا به راستی ظلم و ستم بیرویه به حیوانات به دلیل پوچ و واهی عید قربان برای خوش آمد گویی الله مدینه کار خردمندی است، و انسانیت ما را نشان می دهد؟. وقتی کار کشتن بی جای حیوانات عادی می شود، کشتن انسان ها را نیز به دنبال خواهد داشت. کاری که در کشورهای اسلامی هرلحظه انجام می گیرد.

تفسیر اسلام در مورد گوشت خواری انسان

اسلام می گوید که حیوانات برای خدمت به بشر به وجود آمده اند، و انسان می تواند از گوشت و شیر آنان بهره مند شود. چنین چیزی درست نیست. حیوانات هم دارای احساسند و مانند انسان تا زنده اند از زندگی خود لذت می برند. بنا براین، دلیلی ندارد که ما برای اشتهای خودمان، موجودی را بی جان کنیم. وانگهی، اگر ما به غلط گوشتخوار شدیم، حیوان بیچاره چه گناهی دارد؟. روش کشتن اسلامی هم کاملن بیرحمانه و برای حیوان زجر و آزار دهنده شناخته شده است.
گوسفندان بی زبان و بی دفاع در دست جلاد و در انتظار مرگ برای خشنودی الله مرگ طلب و برآوردن خواسته های امت خردباخته

از آنچه گذشت:

اسلام یک دین سرکش و متجاوزی است که برپایه تسلیم پذیری دیگران، و عبد و عبید و بی اختیار بودن آنان بنا شده. در اسلام واژه ای بنام رحم، شفقت، و دیگر ویژگی های انسانی نیست. باید در برابر آن بی چون و چرا تسلیم بود و به دستورات یک طرفه و زورگویی آن گردن نهاد. کمترین نافرمانی و دورشدن از قوانین ضد انسانی این حزب فاشیست سیاسی، مرگ و نابودی است. از روز نخست برپایی این دین کشتارگر، فتوای قتل و نابودی دیگر باوران جهان به میزان ۵ میلیارد که مسلمان نیستند، داده شده.
وحشیگری و بی رحمی این دین در کشتار دیگر باوران خلاصه نمی شود. سالی میلیون ها از حیوانات به راههای گوناگون از جمله عید قربان، از بین رفتن زیر بارکشی، و یا سگ کشی در اسلام جان خود را از دست می دهند. روش کشتار مسلمانان نیز بسیار آزار دهنده و زجر آور است. در اسلام چرایی نیست و تنها یک منطق وجود دارد و آن منطق قساوت، بیرحمی، و زورگویی بدون هیچ دلیل و خردمندی است.

خانم نعیمه اِشراقی، شما یک دُروغگویِ وَقیح و بی اَخلاقید!

- جوکِ سَخیفِ نوه خمینی با جانباختگانِ میهن:

به گزارش رادیو فرانسه و سایت خودنویس؛بر اساس کامنتی منسوب به خانم نعیمه اشراقی در فیس‌بوک، ایشان با اشاره به جوکی که سال‌ها قبل برای پدربزرگ خود تعریف کرده بود، باعث خشم بسیاری از ایرانیان در شبکه‌های اجتماعی شده است.
خانم اشراقی می‌نویسد: «جوک دیگری که برای امام تعریف کردیم و همیشه به شوخی یاد می‌کردند این بود: امام خمینی: ای پاسداران، بیوه شهدا را بگیرید. ای کاش من یک پاسدار بودم.»
این مساله با واکنش گسترده‌ای در فضای شبکه‌های اجتماعی روبه‌رو شد وبنا به گفته کسانی که با خانم اشراقی در ارتباط فیس‌بوکی هستند، ایشان کامنت‌های اعتراضی را از زیر این «جوک» حذف کرده‌اند.

از آنجایی که خانم نعیمه اشراقی به همخوابی با این پاسدار و آن پاسدار دلبستگی عمیقی دارند،

چنین پیشنهاد بی شرمانه ای را به بانوانِ بیوه ای که همسران شان در راه حفظ ایران جانفشانی

کردند، ارائه دادند.


بعد از ماجرای «فتوشاپ» نوه «امام»، خانم اشراقی و فیس‌بوک‌شان به دقت از سوی اعضای فیس‌بوک زیر نظر بوده است. پس از داغ شدن موضوع این «جوک» در فضای مجازی، مسیح علی‌نژاد، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم انگلستان در فیس‌بوک خود به این مساله اشاره و به خانم اشراقی اعتراض کرد. علی‌نژاد نوشت: «سرکار خانم نعیمه اشراقی! این جمله‌ای که در مورد همسران شهدای جنگ نوشته‌اید، سخیف است. جمله تهوع آور است این اسمش طنز نیست، جوک نیست.»


خانم اشراقی اما، در کامنت‌های مختلفی، همه چیز را به گردن جاعلان انداخت. چند ساعت بعد، خانم علی‌نژاد در پستی جداگانه نوشت: «تمام تنم از دروغ درد گرفت. دوستان اصلاح‌طلبی را می‌شناسم که می‌دانند نعیمه اشراقی نه تنها آن کامنت را خودش نوشت بلکه از جک نوشته‌اش در مورد شهدای جنگ در صحبت‌های خصوصی با آن‌ها دفاع هم کرد.
من خودم همان زمانی که کامنت مربوطه را دیدم روی کامنت کلیک کرده‌ام و تا رفت توی صفحه اصلی‌اش و مطمئن شدم که صفحه خودش آن کامنت را نوشت و نه صفحه جعلی، عکسِ کامنت را منتشر کردم. به من نگویید ساکت باش. دروغ دارد. گریه‌ام گرفت. چون می‌دانم که دروغ نگفته‌ام و حالا خانم نعیمه اشراقی که در کامنت‌های خصوصی از جک‌اش دفاع کرده بود، زده است زیر همه چیز و هوادارانش یکی یکی سر من آوار خواهند شد….لطفا نگویید پوست کلفت باش. نیستم.»

- پاسخِ کوتاهِ فیسبوکی نگارنده به نعیمه اشراقی در فیسبوک:

خانم اشراقی خجالت بکشید! حیا کنید! یک عمر که شما و دودمان خونخوارتان دَمار از روزگار ما مردم بینوا در آوردید، حالا قباحت را به جایی رساندید که با همسرانِ شیرمردان این سرزمین که جان شان را برای حفاظت از آب و خاک ایران دادند (در جنگی که پدربزرگ نادان تان به ایران و ایرانی تحمیل کرد)، شوخی می کنید؟
شما آبرو را خورده و حیا را قی کرده اید، معلوم است وقتی شکم تان از پول های دزدیده شده از گلوی مردم سیر است و دخترتان را برای تحصیل و زندگی به کانادا فرستاده اید تا هر آنچه می خواهد بکند و هر آنچه می خواهد بپوشد و به دختران اسیر در چنگال رژیم خانوادگی شما دهن کجی کند، اینگونه بیانیه هم صادر می کنید!
شما که از شرف و عزت و مردم داری و انسانیت بویی نبرده اید ولی ملت ایران این تیره روزهایی که شما برای مان تدارک دیده اید و این توهین های بی شرمانه مداوم تان را فراموش نخواهد کرد! بترسید از روزی که چرخ سرنوشت شما را از عرش به فرش بکوباند و التماس همین مردم کنید! بترسید…

این تصویر خود گویایِ همه چیز است! این لکاته وقاحت را به غایت رسانده و بی هیچ هراسی به

جانباختگان میهن مان توهین می کند! ننگ بر او و طرفدارانش!



- نعیمه ای که به پیروی از روح الله تَقیه می کند:

یکی از ارکانِ اساسی و اصولی دین مبین اسلام “تقیه” است که به کمکِ آن، مومنین و مومنات هَر جایی گیر کنند و احساس خطر نمایند، به اذن خدا و با سرعت نور تقیه کرده و دروغ های مصلحتی می گویند تا از منافع خویش دفاع کنند. همانطور که ماهِ محرم بدون قیمه نذری بی معناست، اسلامِ بی تقیه نیز پوچ است و بنیادِ این مکتب بدونِ این پندار از هم می پاشد.
نعیمه اشراقی هم که به تقلید از پدبزرگش یَد طولایی در دروغگویی برای رسیدن به مقصود خویش دارد و واحدهای درسی تقیه را پیش آن پیرِ بی شرم و خرد، پاس کرده، برای بار چندم دست به دامان تقیه گشته تا بلکه بتواند خودش را از این ماجرای شرم آوری که درست کرده، نجات داده و شخصیت پلیدش را تطهیر کند.
برای ما مثل روز روشن است که ایشان خودشان آن کامنت خجالت آور را گذاشتند، اصلن جای شک و تردیدی نیست چرا که شاهدان عینی بسیاری هم وجود دارند ولی این گرگ در لباس میش با ادعای اینکه برگه اش هک شده بوده، همه چیز را به گردن جاعلان انداخته و خود را بی خبر از همه جا و همه چیز معرفی نموده است.
نگارنده با قاطعیت تمام اعلام می کند که خانم نعیمه اشراقی یک دروغگوی وقیح و بی اخلاق است و شوخی جنسی اش با همسرانِ جانباختگانِ میهن مان، حاکی از ذهن بیمار و افکار پلیدش دارد! حتمن ایشان دورانِ کودکی سختی را با پدربزرگ خود که سکس با نوزادان را جایز می دانسته تجربه کرده که اینگونه افکار اروتیکِ پریشانی دارد!