۱۵ آذر ۱۳۹۱

رهبر وافوری ما و دو گله آخوند دیگر فضله پراکنی فرمودندکه تحریم بر ما اثر ندارد

رهبر وافوری ما و دو گله آخوند دیگر فضله پراکنی فرمودندکه تحریم بر ما اثر ندارد
سرانجام کار با بانک مرکزی و خرید نفت از ایران تحریم شد. مقامات بین المللی بر این باورند که با این تحریم ها، ارزش ریال ناچیز تر می شود و ایران با نداشتن ارز خارجی، توانایی و یارای خرید نیازهای خود را از دست داده، و با نارضایتی مردم، رژیم قداره بند ولایت وقیح کله پا خواهد شد.

در حالی که پچ و پچ میان مردم کوچه و بازارگویای چیز دیگری است. و آن این که فشار این گونه تحریم ها بر دوش و شانه زحمت کشان جامعه است، و مردم با داشتن چند فرزند و تحمل خرج های گوناگون نمی توانند پاسخ گوی نیازهای خود با وجود سقوط بیشتر ریال باشند.

این پچ پچ کردن و در گوشی شکوه نمودن، همیشه بوده است ولی در نهایت ملت گوسفند صفت ایران عادت کرده که با هر چوپانی رام شود. حتی اگر جای چوپان با گرگ آلش شود، باز هم در خدمت و طاعت گرگ خواهند بود. در شرایطی که چوپان های خوش خط و خالی هستند که از هرگرگ هم درنده ترند.
یک نگاه کوتاه در این تاریخ سه دهه گذشته کشورمان نشان می دهد که چگونه مردم ما، به گرگ صفتان در ظاهر چوپان، اعتماد کردند، به دور آنان حلقه زدند، و حتی آنها را روی شانه گذاشته، حلوا حلوا کردند: خمینی، آخوند پیر و فکسنی که در عراق در حال پوسیدن بود. بنی صدر ، بچه آخوند، خودکامه و جاه طلبی که آه نداشت با ناله سودا کند.


بهشتی، پیر کفتاره ای که تأسیس سپاه پاسداران را در آلمان از حزب نازی هیتلر آموخت، و در ایران پیاده کرد، و مطهری، دشمن آیین و فرهنگ ایران، یعنی کسی که ایرانیان را خر و بی سواد خطاب می کند، از گرگ صفتانی بودند که انقلاب ننگین اسلامی را به وجود آوردند.
این رهبر وافوری حاکم بر ایران است. در زمان شاه تریاک در ایران کمیاب، و اعتیاد آن ریشه کن شده بود. این آخوند های بی شرافت به کمک پاسداران بی وجدان و دزد، کشور ما را انبار تریاک، سوخته و مواد مخدر دیگر ساخنتد، و نسلی را به نابودی کشاندند. آیا این است لیاقت ما ایرانی ها؟. آیا از خودمان خجالت نمی کشیم، و به بی عرضگی خود نفرین نمی فرستیم؟!

رفسنجانی، جنایت کاری که ۸ سال مردم و کشور ما را به بازی گرفت، سرمایه های ملی را نابود کرد، خود و خانواده اش به تاراج و غارتگری پرداختند، و ارزهای دزدیده شده را در بانک های خارجی ذخیره و پس انداز نمودند. خاتمی، موجود دیگری که ۲۲ میلیون مردم را به بازی گرفت، و سرانجام خود را آبدارچی رژیم دانست. کسی که توانست رژیم بی ثبات خمینی را دوام و جاودانی بخشد.

میر حسین موسوی، از بستگان خامنه ای که در رکاب خمینی، جنایت ها را دید و دم بر نیاورد، اکنون هم بیاد انقلاب مقدس خمینی شب و روز آه می کشد و اشک می ریزد، و آرزومند است تا ملت گوسفند مرام ایران را به همان دوران شکوهمند بازگرداند. چند گله آخوند هم که مانند همیشه دستشان در جیب ملت است و سربار و طفیلی و مفتخور جامعه اند، ولی در سراسر ایران به تحمیر مردم، و ستایش و پشتیبانی از رژیم آدمخوار ولی وقیح می پردازند و به حساب های سپرده خود در بانک های خارجی می افزایند.

حال، در جایی که ملت سرگشته و گوسفند نشان ما از این تحریم ها در سوز و گداز است، و برای یک بار در تاریخ احساس نا امنی و گرسنگی می کند، رهبر بلند بافور و مسئولین دستاربند ما خود را نگران نمی بینند. رهبر در حالی که به بافور خود تکیه دارد، می گوید: «ما از تحریم نگرانی نداریم، برادران پاسدار سهمیه تریاک و سوخته ما را یواشکی شبانه از افغانستان وارد می کنند».



فرتور مصباح یزدی و حداد عادل را در حال خندیدن به ریش مردم ایران نشان می دهد، نیک می دانیم که تحریم، قحطی، سیل، زلزله، جنگ و هرگونه بدبختی و بلای دیگری دامان آقایان که با پول دزدیده شده از مردم ایران برای خودشان زندگی اشرافی ساخته اند، را نخواهد گرفت.

هنگامی که این موضوع از چند آخوند شکم بشکه دیگر پرسیده شده که شماها با این تحریم ها چه کار می کنید؟، آیا کمبودها امکان دارد گرسنگی و تنگدستی را برایتان به پیش آورد؟، آنان می گویند: «خوشبختانه تا به حال ما مشکلی نداشتیم. بچه های دور و برمون همه روزه چند گوسفند از کشتارگاه کش میرند و به ما می رسونند. در عوض ما هم به بانک ها سفارش می کنیم به آنها وام یک طرفه و بدون بازگشت بدند».

آخراین آخوندهای شکمباره بیچاره راست می گویند؛ تمام بچه های دور علی خامنه ای و سربازان امام زمان، از لات ها و بزن بهادر میدان های جنوب شهرند، و یا از دهات دور افتاده و فاقد هرگونه زندگی جمع آوری شده اند. بنابراین، کشتارگاهها و گوسفند داری ها هم در اختیار خودشان است. در این میان، آخوندکی از میان چند آخوند که مورد پرسش قرار گرفتند، از جیب  ردای خود چند گذرنامه کشورهای اروپایی، مالزی، و عربی در آورد و گفت: «هرآن عرصه برما تنگ شد، به یکی از این کشورها میریم، پول هم در حساب داریم…». این هم دهن کجی دیگر به ملت گوسفند نشان ایران است.

در انتخابات 3 سال پیش با شرکت همه جانبه خود،  ولی وقیح را  به رقص و جفتک انداختن در آوردند، امسال هم در صف کوپونی ولایت می ایستند و به دوستان و مزدوران ولایت رأی خواهند داد. حال، گور پدر فریدون، فرخ، فریبا ، فروزان ، نصرت، و نسرین، که در زندان شکنجه می بینند، و می پوسند.

فرتور یکی دیگر از شخصیت های مایه ننگ و خجالت ایرانیان در سراسر دنیا را نشان می دهد. رامین مهمان پرست هم اعلام کرده است که با توجه به سرمایه عظیمی که از ملت ایران دزدیده است، تحریم که هیچ، جنگ جهانی سوم هم بر وی اثری نخواهد داشت.!

آری ملتی که ۱۴ سده است به جای یک چالش و مبارزه همگانی، به تک روی پرداخته و به مبارزه منطقه ای قناعت کرده است، محکوم به زوال و نابودی و یا توی سری خوردن از هر ناکس و بیکس است. هرآنچه بیگانگان، از تازی گرفته تا اسکندر، مغول و تاتار، و وحشی های منطقه سیبری و آسیای دور، و یا حاکمین جنایت کار کلده و آشور به ما یورش بردند، با کمی مقاومت و ایستادگی، با دشمن به کنار آمدیم، و دیگر آنان را از خود دانستیم.


خشونت درتازی نامه (قرآن)-سوره توبه 12


ماجرای دروغین عاشورا


این فرتور مسخره گویای لشکر کشی حسین با خانواده اش 

در برابر یزید است. نخست؛ بردن زنان، کودکان، و افراد 

خانواده در جنگ کار احمقانه ای است. دیگر این که اختلاف 

حسین و یزید بر سر زنی به نام ارینب و همچنین طمع خامی 

حسین برای دست یافتن به قدرت بوده است. وانگهی، اینها 

تازیان بودند و نمی توانند سمبل و قهرمان ما به شمار آیند. 

قهرمانان ما کسانی هستند که در راه آزادی و سر بلندی 

ایران جان خود را فدا کردند، نه تازیان آدم کش



نکاح در قانون اسلام و رسائله خمینی


 کسیکه زوجه کمتر از نه‌ سال دارد وطی او برای وی جایز نیست چه اینکه زوجه 

دائمی باشد، چه منقطع، اما سایر کام گیریها از قبیل لمس بشهوت وآغوش گرفتن 

و تفخیذ ( شهوت رانی با رانِ پا )اشکال ندارد هر چند شیرخواره باشد

سخن آقای خمینی مستقیم و غیر مستقیم در قانون مدنی حکومت امیرانِ اسلامی 

نیز نقش دارد

ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی

عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن 

به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی به شرط رعایت مصلحت یا 

تشخیص دادگاه صالح

بدین ترتیب، از لحاظِ قانونی،  امکان اجرای چنین سنّتِ عقب مانده‌ای نیز فراهم 

میگردد






قسمت دیگری از معنویت اسلام و مسلمانان برای مردم ایران !

قسمت دیگری از معنویت اسلام و مسلمانان برای مردم 

ایران !

مردم چالوس رویان یکبار دیگر بر علیه ظلم و جنایت 

مسلمانان قیام کردند که عبدالله ابن حازم مامور خلیفه ی 

اسلام به بهانه (دادرسی ) و رسیدگی به شکایات مردم ؛ 

دستور داد تا آنان را در مکان های متعددی جمع کردند و 

سپس مردم را یک یک به حضور طلبیدند و مخفیانه گردن 

زدند بطوریکه در پایان آنروز هیچ کس زنده نماند و چالوس را 

آنچنان خراب کردند که تا سالها آباد نشد و املاک مردم را 

بزور می بردند.

( تاریخ طبرستان رویه 183 = تاریخ رویان ؛ اولیاء الله آملی رویه 69 )