۱۳ خرداد ۱۳۹۳

دروغ بزرگی به نام ایینکه محمد ابن عبدالله نامه به خسرو پرویز نوشته است.

طبری و دوسیره نویس پیش از او،و دیگران به دنبال طبری در شرح ماجرای ارسال نامه های محمد به پادشاهان ایران و بیزانس و حبشه برای دعوت آنها به دین اسلام ،با قاطعیت مینویسند که اگر پادشاه ایران نامه محمد را پاره کرد،در عوض امپراتور بیزانس و پادشاه حبشه ،بمحض دریافت این نامه ها یکی بی سر و سدا و دیگری آشکارا اسلام آوردند و حتی شاه حبشه خطبه بنام محمد خواند، و هیچکس ،در همه طول تاریخ اسلام،نه تنها چون پرنس کائتانی ایتالیایی ارسال این نامه را از اصل افسانه ای ساخته و پرداخته دستگاه خلافت ندانسته است،بلکه حتی پرسش هم در این باره بمیان نیاورده است که اگر این دو پرچمدار شناخته شده مسیحیت در اروپا و آفریقا خودشان بدین آسانی مسلمان شده بودند ،چگونه مسیحیت آنها دو هزار سال در این هر دو جا برقرار مانده است،و چگونه هیچ تنابنده ای جز سیره نویسان جهان مسلمان از این بزرگترین واقعه انقلابی تاریخ مسیحیت اطلاعی نیافته است؟

نقد شکاف خوردن تاق کسری بر اثر بدنیا آمدن محمد ابن عبدالله

نخستین مورخان جهان مسلمان ،ابن اسحاق و ابن هشام و ابن سعد و سبری ،. بدنبال آنان تقریبا همه مورخان دیگر ،رویات فراوانی بدنبال هم می آورند که فی المثل  در فلان شب طاق کسری شکست برداشت و آتشکده های پارس خاموش شدند ،زیرا که در این شب پیامبر آینده اسلام تولد یافت، ولی حتی یکی از آنها مانند گلدتسیهر اروپایی نمیپرسد که این قدرت نمایی خداوند ،وقتی که هیچکس جز خود او بر آینده و بر رسالت چنین نوزادی آگاهی نداشته است ،ونمیتوانسته است هم داشته باشد ،برای هشدار به چه کسانی صورت گرفته است؟