۰۷ تیر ۱۳۹۳

توهین به زن در سوره گار آیه 222 و کپی از عهد عتیق از دفتر لاویان که احکام یهودیان می باشد.

وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ ۖ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِي الْمَحِيضِ ۖ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىٰ يَطْهُرْنَ ۖ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللَّـهُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ 

برگردان الهی قمشه ای
و سؤال کنند تو را از عادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان) در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا آنکه پاک شوند، چون خود را پاک کردند از آنجا که الله  دستور داده به آنها نزدیک شوید، که همانا الله  آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می‌دارد.
خوب در این آیه به جدیت به اینکه این پدیده به خاطر رنج زن است تاکید می ورزد .و در ضمن زن را در این حالت نجس به عبارتی ناپاک معرفی می کند .
دفتر لاویان عهد عتیق یهودیان
فصل پانزدهم آیه 19 و20و21و22و23و25و26و27و28و
۱۹ زن‌ تا هفت‌ روز بعد از عادت‌ ماهانه‌اش‌ شرعاً نجس‌ خواهد بود. در آن‌ مدت‌ هر كس‌ به‌ او دست‌ بزند، تا غروب‌ نجس‌ خواهد شد، 
۲۰ و او روی‌ هر چیزی‌ بخوابد یا بنشیند، آن‌ چیز نجس‌ خواهد شد.
۲۱ اگر كسی‌ به‌ رختخواب‌ آن‌ زن‌ یا به‌ چیزی‌ كه‌ او روی‌ آن‌ نشسته‌ باشد دست‌ بزند .
۲۲ باید لباس‌ خود را بشوید و غسل‌ كند.
۲۳ و شرعاً تا غروب‌ نجس‌ خواهد بود. 
۲۵ اگر خونریزی‌ عادت‌ ماهانه‌ بیش‌ از حد معمول‌ جریان‌ داشته‌ باشد یا در طول‌ ماه‌، بی‌موقع‌ عادت‌ ماهانه‌ او شروع‌ شود، همان‌ دستورات‌ بالا باید اجرا گردد.
۲۶ بنابراین‌ در آن‌ مدت‌ او روی‌ هر چیزی‌ كه‌ بخوابد یا بنشیند، درست‌ مثل‌ دوره‌ عادت‌ ماهانه‌ عادی‌ نجس‌ خواهد بود. 
۲۷ هر كس‌ به‌ رختخواب‌ او یا به‌ چیزی‌ كه‌ او روی‌ آن‌ نشسته‌ باشد دست‌ بزند نجس‌ خواهد شد و باید لباس‌ خود را بشوید و غسل‌ كند. او تا غروب‌ شرعاً نجس‌ خواهد بود. 
۲۸ هفت‌ روز بعد از تمام‌ شدن‌ عادت‌ ماهانه‌، او دیگر نجس‌ نیست‌. 
تازی نامه فقط کپی این موارد را به صورت آیه فوق در خود آورده است.


۳۱ خرداد ۱۳۹۳

نقد سوره 17 فرزندان اسرائیل (الاسرا) آیه 88

قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَىٰ أَن يَأْتُوا بِمِثْلِ هَـٰذَا الْقُرْآنِ لَا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا 
برگردان الهی قمشه ای
بگو که اگر جن و انس متّفق شوند که مانند این قرآن کتابی بیاورند هرگز نتوانند مثل آن آورند هر چند همه پشتیبان یکدیگر باشند.
در این آیه آمده که اگر تمامی جن و آدمی جمع شوند تا آیه ای به مانند آیاتی در تازی نامه بیاورند نخواهند توانست .
در همان قرون اولیه هجری کسانی چون ابراهیم نظامی و عبادین سلیمان و معتزلین چند مدعی شدند که خود آنان یا دیگران می توانند نظیر تازی نامه یا حتی بهتر از آنرا بنویسند و کسانی نیز نمونه های نثرهایی بعقیده آنان فصیح تر از نثر قرآن را نام بردند که از مهمترین آنها برگردان های تازی روزبه دادیه )ابن مقفع(بود.این نیز غالبا گفته شده است که ابوالعلا ء ،معری فیلسوف و شاعر نابینای عرب کتاب ))الفصول و الغایات((خود را به نیت معارضه ادبی با قرآن نوشت.حتی در زمان پیامبر کعب بن اشرف شاعر یهودی مدینه در حضور خود محمد ادعا کرد که میتوان آیه هایی چون آیه های قرآن و شیواتر از آنها را بیاورد ،ولی محمد نقاری با یهودیان مدینه پیدا نکند خاموش ماند ،و کعب از این امر استفاده کرد و به تحریکات خود ادامه داد.بعد از جنگ بدر به مکه رفت و با اشعار خود قریش را به جنگ تازه ای با مسلمانان مدینه دعوت کرد ،ولی این بار محمد دستور کشتنش را داد.


۳۰ خرداد ۱۳۹۳

تناقض نازل شدن تازی نامه یا قرآن یکباره در شب قدر یا در طول 23 سال

آنطور که در خود تازی نامه قرآن آمده است ،این دفتر از ازل یا در لوح محفوظ خداوند ضبط بوده است .
سوره 43الزخوف آیه 4
وَإِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ 
و همانا این کتاب نزد ما در لوح محفوظ که اصل مخزن کتب آسمانی است بسی بلند پایه و محکم اساس است.
سوره 56 واقعه 78
فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ
که در لوح محفوظ سرّ حق مقام دارد.
پس از آغاز رسالت پیامبر بطور یکجا در شب قدر به زمین فرستاده می شود.
سوره 85 البروج آیه 21
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِيدٌ
بلکه این کتاب قرآن بزرگوار و ارجمند الهی است.
سوره 85 البروج آیه 22
فِي لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ 
که در لوح محفوظ حق (و صفحه عالم ازلی) نگاشته است.
با این وجود ،تاریخ اسلام بر این اصل شکل گرفته است که آیات 6236 گانه گانه قرآن در طول 23 سال ،نخست در مکه و سپس در مدینه ،تدریجا و در مناسبتهایی خاص توسط روح القدس  یا روح الامین یا جبرئیل بصورت وحی به محمد ابلاغ شده اند،و این تضاد میان نزول یکجای قرآن در لیله القدر و ابلاغ آیه به آیه پیامبر ،در تاریخ مباحثات اسلامی مشکلی بوده که با وجود همه پیچ و خم های فقاهتی و کلامی پاسخ واقعا قانع کننده ای بدان داده نشده است.

درود گفتن مردم ایران بر محمد تازی وخاندانش که نکبت وتباهی به ایران آوردند

ایرانیان از روی آگاهی یا نا آگاهی در بسیاری از زمان ها از این  جمله استفاده می کنند که درود بر محمد تازی و اجداد و تمام فامیلش می فرستند و در نیایش های روزانه به پاس حمله 1400 سال پیش که جز بدبختی و نکبت برای سرزمین ایران زمین چیزی نداشته است از این قوم تازی تمام سپاسگزاری را به کار می برند من برای نمونه ویرانی که تازیان در 1400 سال پیش از خود در شهر  باستانی استخر به جای گذاشته اند به اطلاع می رسانم البته ویرانی های زیادی در ایران به دست تازیان بیابان گرد انجام شده که من فقط برای نمونه یک مورد را بیان می کنم.
فتح شهر استخر در زمان حمله تازیان
بن مایه دفاتر تاریخ طبری

شخصی به نام عثمان بن ابی العاص آهنگ استخر کرد و به دستور الله پلید مردمان بسیار بکشت و سپس تا آنجا که توانست دارایی های ایرانیان را از آن خود کرد.
الى الجحيم مع محمد والأقارب
این درست است.

نفرین به محمد تازی و خاندانش

این فرتور نشان دهنده این است که تازیان در 1400 سال پیش چگونه شهر باستانی استخر را ویران کرده اند و خاطره بسیار تلخی در دل یک ایرانی واقعی یادآور می شود.

۲۸ خرداد ۱۳۹۳

حقوق زنی تازی زاده ای که پارسی یاد گرفته که در انگلیس زندگی می کند و الله تمام حقوقش را در یک آیه به او می دهد.


سوره گاو آیه 223
نِسَاؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُوا حَرْثَكُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ ۖ وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِكُمْ ۚ وَاتَّقُوا اللَّـهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُم مُّلَاقُوهُ ۗ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ 
برگردان الهی قمشه ای
زنان شما کشتزار شمایند، پس (برای کشت فرزند صالح) بدانها نزدیک شوید هرگاه (مباشرت آنان) خواهید، و چیزی برای خود پیش فرستید و خدا ترس باشید و بدانید که محققا نزد خدا خواهید رفت. و (ای رسول) اهل ایمان را بشارت ده.
تفسیر جلالین تاریخ چاپ 1276
به چم اینکه به هر صورتی که خواستید در آنها اعمال شهوانی یا وارد کردن آلت تناسی خود در زنان ،ایستاده یا نشسته یا خوابیده ،یا از پیش یا از پس انجام دهید.
این رو من نگفتم همون الله گفته که در تازی نامه حقوقی که این زن رو خواسته بهش داده .


۲۴ خرداد ۱۳۹۳

دلیل آیه 103 در سوره16 زنبور النحل چیست؟

از همان زمان محمد ،مخالفانش مدعی شدند که آیات قرآن توسط شخص دیگری بدو آموخته می شود و اشاره آنان در این مورد به چند شخص معین ،از جمله به سلمان تازی بود.بدین جهت آیه ای از خود قرآن بدانان پاسخ گفت:
سوره نحل آیه 103
وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَقُولُونَ إِنَّمَا يُعَلِّمُهُ بَشَرٌ ۗ لِّسَانُ الَّذِي يُلْحِدُونَ إِلَيْهِ أَعْجَمِيٌّ وَهَـٰذَا لِسَانٌ عَرَبِيٌّ مُّبِينٌ 
برگردان الهی قمشه ای
و ما کاملا آگاهیم که کافران (معاند) می‌گویند: آن کس که مطالب این قرآن را به رسول می‌آموزد بشری است، (مقصودشان بلعام ترسا یا عایش یا یعیش یا غلام رومی یا سلمان فارسی بود) در صورتی که زبان آن کس که این قرآن را به او نسبت می‌دهند اعجمی (غیر فصیح) است و این قرآن به زبان عربی فصیح و روشن است.



چرا محمد ابن عبدالله یا سلمان تازی در تازی نامه در مورد وعده های حوری بهشتی در تازی نامه سخن گفته اند؟

محمد با توجه به شرایط اقلیمی و اجتماعی شبه جزیره عربستان ،و با تشخیص این که،آن منطقه را تنها از راه وعده های بهشتی ،هم چون ؛وجود حورهای بهشتی اماده ی جماع،که هر بار به حالت دخترانگیشان باز می گردند ،وجود غلامان نازک پوست و مهیا برای عمل لواط ،جنگل های سر سبز ،جویبارهای شیر وشراب و عسل ،کاخ های بهشتی ساخته شده از سنگ های مرمر و عاج ،تشویق به جهاد و کشتار می نمود.

چنین تصاویری برای عرب بادیه نشینی که در بیابان خشک و ماسه ای و زیر آفتاب سوزان ،که تنها همدمش شتران و کوسفندانش می باشد،مناظری خالی از لطف نبوده است.

۲۲ خرداد ۱۳۹۳

جایگاه زنان از دیدگاه محمد پیامبر الله

پیامبر الله به قصد رفتن به مسجد از خانه خارج شد. از کنار جمعی از زنان گذر کرد و به آنها گفت : هان ای زنان صدقه دهید!چنان که مشاهده کرده ام،قسمت اعظم اهل دوزخ را شما تشکیل می دهید.زنان گفتند :چرا ای پیامبر الله؟ در پاسخ گفت:زیاد نفرین می کنید. از شوهر خود و اقوام و خویشان ناراضی و گله مند هستید. در میان آن هایی که عقل و دینشان ناقص است مشاهده نکرده ام کسانی همچون شما را که عقل مرد عاقل را نحرف سازند.زنان گفتند:ای پیامبر خدا!کمبود عقل مان چیست؟ در پاسخ گفت: آیا دو زن در حکم یک شاهد مرد به حساب نمی آیند؟ گفتند:آری. گفت:این دلیلی بر کمبود عقلتان.

بن مایه

صحیح البخاری،کتاب الحیض،باب ،ترک الحائض الصوم،حدیث 298.صحیح مسلم ،کتاب الایمان ،باب بیان نقصان الایمان بنقص الطاعات و بیان اطلاق،حدیث 79.الحاکم ،المسترک علی الصحیحین ،کتاب الفتن و الملاحم،حدیث 8783. سنن ابن داود،کتاب السنه،باب الدلیل علی زاده الایمان و نقصانه.حدیث 7679.سنن ابن ماجه،کتاب الفتن ،باب فنته  النساء فحدیث 4003.الاداب للبیهقی ،باب التغیظ فی اللعن،334.سنن الترمذی ،ابواب الایمان ،باب فی استکمال الایمان و الزیاده والنقصان ،حدیث 2745.


۲۱ خرداد ۱۳۹۳

الله در نقش شکنجه گر بوسیله سوزندان غیر مسلمانان در آتش

الله به راستی که خیلی مهربان است.


الله در نقش شکنجه گر که غیر مسلمانان را شکنجه می دهد بوسیله سوزاندن.
به راستی که الله خیلی مهربان است.
سوره زن آیه 56
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا سَوْفَ نُصْلِيهِمْ نَارًا كُلَّمَا نَضِجَتْ جُلُودُهُم بَدَّلْنَاهُمْ جُلُودًا غَيْرَهَا لِيَذُوقُوا الْعَذَابَ ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَزِيزًا حَكِيمًا
آنان که به آیات ما کافر شدند به زودی در آتش دوزخشان درافکنیم که هر چه پوست تن آنها بسوزد آنان را پوست دیگری جایگزین کنیم تا (سختی) عذاب را بچشند، که همانا الله مقتدر و کارش از روی حکمت است.

۲۰ خرداد ۱۳۹۳

سوره شتر در تازی نامه

 به نوشته ای پ . پتروشفکی یکی از علمای روحانی مسیحی  به نام یوحنای دمشقی در قرن دهم هجری در اشاره به عناوین بعضی از سوره های تازی نامه از سوره ای بنام ابل )شتر(نام برده که اکنون در تازی نامه وجود ندارد،در صورتیکه با توجه به وجود سوره هایی به اسامی گاو و فیل و زنبور و مورچه و عنکبوت وجود سوره ای بنام شتر آنهم در عربستان بسیار منطقی بنظر میآید.به تضویح پتروشفسکی شاید این عنوان یکی از سوره های کنونی اعراف یا شعرا بوده است.
دفتر اسلام در ایران برگردان پارسی برگ 119

نوشته I.P Petrushevskii

۱۷ خرداد ۱۳۹۳

سخن فتحعلی آخوند زاده در مورد وارد شدن اسلام به ایران

به تکلیف سعد وقاص اسلام را قبول کردیم تا در دو عالم به شادی و شاهی بوده باشیم.از عالم آخرت که هنوز خبری نداریم،ولی از عالم دنیا ،آنچه واقع است این است که از هجرت تا زمان به ایرانیان مسیبت هایی رسیده است که در هیچیک از برگ های جهان خلق بدانگونه مسائب گرفتار نگردیده است.آیا لشکر کشی و خونریزی تازیان را بگویم یا لشکر کشی و خونریزی غزنویان و سلجوقیان و اتابکان و خوارزمشاهیان و چنگزیان و آل مظفر و تموریان و غوریان و شیبانیان وچوپانیان و آق قویونلو و قره قویونلو و پادشاه صفویه وخوانین افغانیه و افشاریه و زندیه و قاجاریه را،و علاوه بر اینان آنقدر ملوک الطوایف و صاحبان داعیه و خروج در گوشه و کنار مملکت را که به حساب نمیآید؟نتیجه بشارتی که سعد وقاص داده بود این شد.وتازه تنها اهل ایران نیستند ،خود تازیان به چه روزی رسیدند!حالا در جهان گمنام تر و بدبخت تر از آنها کمتر طایفه ای میتوان یافت.پس چرا اسلام مایه سعادت ایشان نشد؟

حال همه آنها گرسنه و برهنه ،بی علم و بی هنر ،در گوشه ای افتاده می مانند.هر گاه بت پرستی باقی میبودند به روزی رسیده بودند...حالا تو به من پاسخ بده که آیا در مدت این یکهزار و دویست و هشتاد سال ظهور اینهمه سلسله های سلاطین برای این ملت چه فایده ای داشت؟و ملت ما چرا باید اینقدر ناتوان باشد که هر دد و دام از گوشه و کنار سر بلند کند و ملت ایران را دچار اینگونه بلیات نماید.

فتحعلی آخوند زاده
مکتوبات
چاپ آلمان1364

۱۴ خرداد ۱۳۹۳

بر روی چلیپا رفتن عیسی مسیح در عهد جدید و شبیه او رفتن بر روی چلیپا در تازی نامه

مسلمانان به دروغ می گویند ما عیسی مسیح را قبول داریم زیرا بر روی چلیپا رفتن عیسی مسیح را انکار می کنند و می گویند شخصی شبیه او به روی چلیپا رفت ،در نتیجه به هیچ عنوان هیچ احترامی برای مسیحیان قائل نیستند چون عقیده مسیحیان را انکار می کنند.
در عهد جدید و در چهار انجیل به سراحت بر روی چلیپای رفتن عیسی مسیح و درد کشیدن او تاکید دارد.
 متی   باب ۲۷
  در راه جلجتا
 ۳۲ و چون‌ بیرون‌ می‌رفتند، شخصی‌ قیروانی‌ شمعون‌ نام‌ را یافته‌، او را بجهت‌ بردن‌ صلیب‌ مجبور کردند ۳۳ و چون‌ به‌ موضعی‌ که‌ به‌ جُلْجُتا یعنی‌ کاسه‌ سر مسمی‌ بود رسیدند،  ۳۴ سرکه‌ ممزوج‌ به‌ مر بجهت‌ نوشیدن‌ بدو دادند. اما چون‌ چشید، نخواست‌ که‌ بنوشد.
  مصلوب شدن عیسی
 ۳۵ پس‌ او را مصلوب‌ نموده‌، رخت‌ او را تقسیم‌ نمودند و بر آنها قرعه‌ انداختند تا آنچه‌ به‌زبان‌ نبی‌ گفته‌ شده‌ بود تمام‌ شود که‌ «رخت‌ مرا در میان‌ خود تقسیم‌ کردند و بر لباس‌ من‌ قرعه‌ انداختند ۳۶ و در آنجا به‌ نگاهبانی‌ او نشستند ۳۷ و تقصیر نامه‌ او را نوشته‌، بالای‌ سرش‌ آویختند که‌ « این‌ است‌ عیسی‌، پادشاه‌ یهود!»  ۳۸ آنگاه‌ دو دزد یکی‌ بر دست‌ راست‌ و دیگری‌ بر چپش‌ با وی‌ مصلوب‌ شدند ۳۹ و راهگذران‌ سرهای‌ خود را جنبانیده‌، کفر گویان  ۴۰ می‌گفتند: «ای‌ کسی‌ که‌ هیکل‌ را خراب‌ می‌کنی‌ و در سه‌ روز آن‌ را می‌سازی‌، خود را نجات‌ ده‌. اگر پسر خدا هستی‌، از صلیب‌ فرود بیا!»  ۴۱ همچنین‌ نیز رؤسای‌ کهنه‌ با کاتبان‌ و مشایخ‌ استهزاکنان‌ می‌گفتند ۴۲ «دیگران‌ را نجات‌ داد، اما نمی‌تواند خود را برهاند. اگر پادشاه‌ اسرائیل‌ است‌، اکنون‌ از صلیب‌ فرود آید تا بدو ایمان‌ آوریم‌ ۴۳ بر خدا توکل‌ نمود، اکنون‌ او را نجات‌ دهد، اگر بدو رغبت‌ دارد زیرا گفت‌ پسر خدا هستم‌ ۴۴ و همچنین‌ آن‌ دو دزد نیز که‌ با وی‌ مصلوب‌ بودند، او را دشنام‌ می‌دادند
مرقس   باب ۱۵
  در راه جلجتا
 ۲۱ و راهگذری‌ را شمعون‌ نام‌، از اهل‌ قیروان‌ که‌ از بلوکات‌ می‌آمد، و پدر اسکندر و رفس‌ بود، مجبور ساختند که‌ صلیب‌ او را بردارد ۲۲ پس‌ او را به‌ موضعی‌ که‌ جُلجُتا نام‌ داشت‌ یعنی‌ محل‌ کاسه‌ سر بردند  ۲۳ و شراب‌ مخلوط‌ به‌ مر به‌ وی‌ دادند تا بنوشد لیکن‌ قبول‌ نکرد ۲۴ و چون‌ او را مصلوب‌ کردند، لباس‌ او را تقسیم‌ نموده‌، قرعه‌ بر آن‌ افکندند تا هر کس‌ چه‌ برد.
  مصلوب شدن عیسی
 ۲۵ و ساعت‌ سوم‌ بود که‌ اورا مصلوب‌ کردند ۲۶ و تقصیر نامه‌ وی‌ این‌ نوشته‌ شد: “پادشاه‌ یهود.” ۲۷ و با وی‌ دو دزد را یکی‌ از دست‌ راست‌و دیگری‌ از دست‌ چپ‌ مصلوب‌ کردند ۲۸ پس‌ تمام‌ گشت‌ آن‌ نوشته‌ای‌ که‌ می‌گوید: “از خطاکاران‌ محسوب‌ گشت‌.”  ۲۹ و راهگذران‌ او را دشنام‌ داده‌ و سر خود را جنبانیده‌، می‌گفتند: “هان‌ ای‌ کسی‌ که‌ هیکل‌ را خراب‌ می‌کنی‌ و در سه‌ روز آن‌ را بنا می‌کنی‌،  ۳۰ از صلیب‌ به‌ زیر آمده‌، خود را برهان‌!”  ۳۱ و همچنین‌ روسای‌ کهنه‌ و کاتبان‌ استهزاکنان‌ با یکدیگر می‌گفتند: “دیگران‌ را نجات‌ داد و نمی‌تواند خود را نجات‌ دهد ۳۲ مسیح‌، پادشاه‌ اسرائیل‌، الا´ن‌ از صلیب‌ نزول‌ کند تا ببینیم‌ و ایمان‌ آوریم‌.” و آنانی‌ که‌ با وی‌ مصلوب‌ شدند، او را دشنام‌ می‌دادند.
  جان سپردن عیسی
 ۳۳ و چون‌ ساعت‌ ششم‌ رسید، تا ساعت‌ نهم‌ تاریکی‌ تمام‌ زمین‌ را فرو گرفت‌ ۳۴ و در ساعت‌ نهم‌، عیسی‌ به‌ آواز بلند ندا کرده‌، گفت‌: “ایلوئی‌ ایلوئی‌، لماَ سبَقْتَنی‌؟” یعنی‌ “الهی‌ الهی‌ چرا مرا واگذاردی‌؟”  ۳۵ و بعضی‌ از حاضرین‌ چون‌ شنیدند گفتند: “الیاس‌ را می‌خواند  ۳۶ پس‌ شخصی‌ دویده‌، اسفنجی‌ را از سرکه‌ پُر کرد و بر سر نی‌ نهاده‌، بدو نوشانید و گفت‌: “بگذارید ببینیم‌ مگر الیاس‌ بیاید تا او را پایین‌ آورد.”  ۳۷ پس‌ عیسی‌ آوازی‌ بلند برآورده‌، جان‌ بداد ۳۸ آنگاه‌ پرده‌ هیکل‌ از سر تا پا دوپاره‌ شد ۳۹ و چون‌ یوزباشی‌ که‌ مقابل‌ وی‌ ایستاده‌ بود، دید که‌ بدینطور صدا زده‌، روح‌ را سپرد، گفت‌: “فی‌الواقع‌ این‌ مرد، پسر خدا بود.”  ۴۰ و زنی‌ چند از دور نظر می‌کردند که‌ از آنجمله‌ مریم‌ مجدلیه‌ بود و مریم‌ مادر یعقوبِ کوچک‌ و مادر یوشا و سالومه‌،  ۴۱ که‌ هنگام‌ بودن‌ او در جلیل‌ پیروی‌ و خدمت‌ او می‌کردند. و دیگر زنان‌ بسیاری‌ که‌ به‌ اورشلیم‌ آمده‌ بودند.
  تدفین عیسی
 ۴۲ و چون‌ شام‌ شد ، از آن‌جهت‌ که‌ روز تهیه‌ یعنی‌ روز قبل‌ از سبت‌ بود،  ۴۳ یوسف‌ نامی‌ از اهل‌ رامه‌ که‌ مرد شریف‌ از اعضای‌ شورا و نیز منتظر ملکوت‌ خدا بود آمد و جرأت‌ کرده‌ نزد پیلاطس‌ رفت‌ و جسد عیسی‌ را طلب‌ نمود ۴۴ پیلاطس‌ تعجب‌ کرد که‌ بدین‌ زودی‌ فوت‌ شده‌ باشد. پس‌ یوزباشی‌ را طلبیده‌، از او پرسید که‌ “آیا چندی‌ گذشته‌ وفات‌ نموده‌ است‌؟” 
 لوقا   باب ۲۳
  در راه جلجتا
 ۲۶ و چون‌ او را می‌بردند، شمعون‌ قیروانی‌ راکه‌ از صحرا می‌آمد مجبور ساخته‌، صلیب‌ را بر او گذاردند تا از عقب‌ عیسی‌ ببرد ۲۷ و گروهی‌ بسیار از قوم‌ و زنانی‌ که‌ سینه‌ می‌زدند و برای‌ او ماتم‌ می‌گرفتند، در عقب‌ او افتادند ۲۸ آنگاه‌ عیسی‌ به‌سوی‌ آن‌ زنان‌ روی‌ گردانیده‌، گفت‌: “ای‌ دختران‌ اورشلیم‌ برای‌ من‌ گریه‌ مکنید، بلکه‌ بجهت‌ خود و اولاد خود ماتم‌ کنید ۲۹ زیرا اینک‌ ایامی‌ می‌آید که‌ در آنها خواهند گفت‌، خوشابحال‌ نازادگان‌ و رحمهایی‌ که‌ بار نیاوردند و پستانهایی‌ که‌ شیر ندادند ۳۰ و در آن‌ هنگام‌ به‌ کوهها خواهند گفت‌ که‌ بر ما بیفتید و به‌ تلها که‌ ما را پنهان‌ کنید. ۳۱ زیرا اگر این‌ کارها را به‌ چوب‌ تر کردند، به‌ چوب‌ خشک‌ چه‌ خواهد شد؟
  مصلوب شدن عیسی
 ۳۲ و دو نفر دیگر را که‌ خطاکار بودند نیز آوردند تا ایشان‌ را با او بکشند ۳۳ و چون‌ به‌ موضعی‌ که‌ آن‌ را کاسه‌ سر می‌گویند رسیدند، او را در آنجا با آن‌ دو خطاکار، یکی‌ بر طرف‌ راست‌ و دیگری‌ بر چپ‌ او مصلوب‌ کردند ۳۴ عیسی‌ گفت‌: “ای‌ پدر اینها را بیامرز، زیرا که‌ نمی‌دانند چه‌ می‌کنند.” پس‌ جامه‌های‌ او را تقسیم‌ کردند و قرعه‌ افکندند ۳۵ و گروهی‌ به‌ تماشا ایستاده‌ بودنـد. و بزرگان‌ نیـز تمسخرکنان‌ با ایشان‌ می‌گفتند: “دیگران‌ را نجات‌ داد. پـس‌ اگـر او مسیح‌ و برگزیده‌ خدا می‌باشد خود را برهاند.”  ۳۶ و سپاهیان‌ نیز او را استهزا می‌کردند وآمده‌، او را سرکه‌ می‌دادند،  ۳۷ و می‌گفتند: “اگر تو پادشاه‌ یهود هستی‌ خود را نجات‌ ده‌.”  ۳۸ و بر سر او تقصیرنامه‌ای‌ نوشتند به‌ خط یونانی‌ و رومی‌ و عبرانی‌ که‌ “این‌ است‌ پادشاه‌ یهـود.”  ۳۹ و یکی‌ از آن‌ دو خطاکار مصلوب‌ بر وی‌ کفر گفت‌ که‌ “اگر تو مسیح‌ هستی‌ خود را و ما را برهان‌.”  ۴۰ اما آن‌ دیگری‌ جواب‌ داده‌، او را نهیب‌ کرد و گفت‌: “مگر تو از خدا نمی‌ترسی‌؟ چونکه‌ تو نیز زیر همین‌ حکمی‌ ۴۱ و اما ما به‌ انصاف‌، چونکه‌ جزای‌ اعمال‌ خود را یافته‌ایم‌، لیکن‌ این‌ شخص‌ هیچ‌کار بی‌جا نکرده‌ است‌.”  ۴۲ پس‌ به‌ عیسی‌ گفت‌: “ای‌ خداوند، مرا به‌ یاد آور هنگامی‌ که‌ به‌ ملکوت‌ خود آیی‌.”  ۴۳ عیسی‌ به‌ وی‌ گفت‌: “هرآینه‌ به‌ تو می‌گویم‌ امروز با من‌ در فردوس‌ خواهی‌ بود.”
   یوحنا   باب ۱۹
 ۱۷ و صلیب‌ خـود را برداشته‌، بیرون‌ رفت‌ به‌ موضعی‌ که‌ به‌ جمجمه‌ مسمی بـود و به‌ عبرانـی‌ آن‌ را جلجتـا می‌گفتند.
  مصلوب شدن عیسی
 ۱۸ او را در آنجا صلیب‌ نمودند و دو نفر دیگر را از این‌ طرف‌ و آن‌ طرف‌ و عیسی‌ را در میان‌ ۱۹ و پیلاطس‌ تقصیرنامه‌ای‌ نوشته‌، بر صلیب‌ گذارد؛ و نوشته‌ این‌ بود: “عیسی‌ ناصری‌ پادشاه‌ یهود.” ۲۰ و این‌ تقصیر نامه‌ را بسیاری‌ از یهود خواندند، زیرا آن‌ مکانی‌ که‌ عیسی‌ را صلیب‌ کردند، نزدیک‌ شهر بود و آن‌ را به‌ زبان‌ عبرانی‌ و یونانی‌ و لاتینی‌ نوشته‌ بودند ۲۱ پس‌ روسای‌ کهنه‌ یهود به‌ پیلاطس‌ گفتند: “منویس‌ پادشاه‌ یهود، بلکه‌ که‌ او گفت‌ منم‌ پادشاه‌ یهود.”  ۲۲ پیلاطس‌ جواب‌ داد: “آنچه‌ نوشتم‌، نوشتم‌.”  ۲۳ پس‌ لشکریان‌ چون‌ عیسی‌ را صلیب‌ کردند،جامه‌های‌ او را برداشته‌، چهار قسمت‌ کردند، هر سپاهی‌ را یک‌ قسمت‌؛ و پیراهن‌ را نیز، اما پیراهن‌ درز نداشت‌، بلکه‌ تماماً از بالا بافته‌ شده‌ بود ۲۴ پس‌ به‌ یکدیگر گفتند: “این‌ را پاره‌ نکنیم‌، بلکه‌ قرعه‌ بر آن‌ بیندازیم‌ تا از آن که‌ شود.” تا تمام‌ گردد کتاب‌ که‌ می‌گوید: “در میان‌ خود جامه‌های‌ مرا تقسیم‌ کردند و بر لباس‌ من‌ قرعه‌ افکندند.” پس‌ لشکریان‌ چنین‌ کردند ۲۵ و پای‌ صلیب‌ عیسی‌، مادر او و خواهر مادرش‌، مریم‌ زن‌ کلوپا و مریم‌ مجدلیه‌ ایستاده‌ بودند ۲۶ چون‌ عیسی‌ مادر خود را با آن‌ شاگردی‌ که‌ دوست‌ می‌داشت‌ ایستاده‌ دید، به‌ مادر خود گفت‌: “ای‌ زن‌، اینک‌ پسر تو.”  ۲۷ و به‌ آن‌ شاگرد گفت‌: “اینک‌ مادر تو.” و در همان‌ ساعت‌ آن‌ شاگرد او را به‌ خانه‌ خود برد
در تازی نامه در مورد بر روی چلیپا رفتن عیسی مسیح چه می گوید؟
سوره نساء زن آیه 157 و158
وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِيحَ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ رَسُولَ اللَّـهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰكِن شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ ۚ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚوَمَا قَتَلُوهُ يَقِينًا 
و هم از این رو که گفتند: ما مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را کشتیم، در صورتی که او را نه کشتند و نه به دار کشیدند بلکه امر بر آنها مشتبه شد؛ و همانا آنان که درباره او عقاید مختلف اظهار داشتند از روی شک و تردید سخنی گفتند و عالم به او نبودند جز آنکه از پی گمان خود می‌رفتند؛ و به طور یقین مسیح را نکشتند؛
نقد این آیه:
از دیدگاه مفسرین چنین بر می آید که این یهودیان بوده اند که مسیح را به چلیپا کشیدند،در حالیکه مورخان معتقدند که حاکم رومی این کار کرده،به این اتهام که مسیح می خواهد پادشاه شود و قدرت را در دست بگیرد ،که در این صورت بهانه )شباهت (در بر چلیپا رفتن مسیح یک بهانه بسیار واهی و بی پایه خواهد بود،زیرا خیلی بعید به نظر می رسد که حاکم سیاسی رومی مرتکب یک چنین اشتباهی شود و یکی را به جای دیگری به چلیپا  بکشد هر قدر هم که شباهت زیاد باشد.

به هر حال این حادثه در حضور گروه بی شماری از مردم رخداده و بعید است در میان آنها کسی نبوده که مسیح را بخوبی نشناخته ،و در صورت بودن چنین چیزی فوراً به دارزنندگان می گفت که شخص دیگری را دار می زنند یا زده اند،زیرا مسیح آدم گمنامی نبوده و همه چه دوست و چه دشمن او را می شناختند،وقوع یک یک چنین اشتباهی غیر ممکن و بعید به نظر می رسید.