۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۳

در اوایل اسلام شراب آزاد بود اما به خاطر بی جنبه بازی امام علی محمد مجبور می شه آیه منع شراب رو به تازی نامه اضاف کنه.

تقریبا تمامی مفسران معتبر و به نام اسلامی معتقدند که آیه‌ی تحریم شراب در هنگانم نماز خواندن در شأن علی و عبدالرحمن ابن عوف بیان شده، داستان از این قرار است که عبدالرحمن ابن عوف که از بازرگانان  ثروتمند بود تعدادی از یاران و دوستان مسلمانش من جمله علی ابن ابی‌طالب را به خانه‌ی خویش دعوت نمود، او برای آنان غذائی و شرابی را آماده کرده بود؛ یکی از کارهای اصلی او داد و ستد شراب بود، هنگامیکه غذا را خوردند و شراب را هم نوشیدند یکی از این دو پیش نماز شد و سوره‌ی کافرون را درهم بر هم خواند:

  قل يا أيها الكافرون أعبد ما تعبدون وأنتم عابدون ما أعبد وأنا عابد ما عبدتم لكم دينكم ولي دين "بگو ای کافران، عبادت می‌کنم آنچه که شما عبادت می‌کنید و شما عبادت می‌کنید آنچه که من عبادت می‌کنم و من عبادت کننده‌ی آنچه هستم که شما عبادت می‌کنید، دین شما برای خودتان و دین من برای خودم".

سوره کافرون آیه یک تا شش

قُلْ يَا أَيُّهَا الْكَافِرُونَ ﴿١

بگو که ای کافران .

لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿٢

من آن بتان را که شما به خدایی می‌پرستید هرگز نمی‌پرستم.

وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٣

و شما هم آن خدای یکتایی را که من پرستش می‌کنم پرستش نمی‌کنید.

 وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿٤

نه من هرگز خدایان باطل شما را عبادت می‌کنم.

 وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿٥

و نه شما یکتا خدای معبود مرا عبادت خواهید کرد.

لَكُمْ دِينُكُمْ وَلِيَ دِينِ ﴿٦

پس اینک دین (شرک و جهل) شما برای شما باشد و دین (توحید و خدا پرستی) من هم برای من (تا 

روزی که به امر حق شما را از شرک برگردانم و به راه توحید خدا و خدا پرستی هدایت کنم)

این خبر به گوش محمد رسید و وی آیه‌ای را از قول خدایش، الله، نازل کرد که در آن نوشیدن شراب در هنگام ادای نماز تحریم شده بود:

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاةَ وَأَنتُمْ سُكَارَىٰ حَتَّىٰ تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ وَلَا جُنُبًا إِلَّا عَابِرِي سَبِيلٍ حَتَّىٰ تَغْتَسِلُوا ۚ وَإِن كُنتُم مَّرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنكُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَيْدِيكُمْ ۗ إِنَّ اللَّـهَ كَانَ عَفُوًّا غَفُورًا ﴿٤٣

ای اهل ایمان، هرگز در حال مستی به نماز نیایید تا بدانید چه می‌گویید (و چه می‌کنید) و نه در حال جنابت (به مساجد آیید) مگر آنکه رهگذر باشید تا وقتی که غسل کنید. و اگر بیمار بودید یا آنکه در سفر باشید یا قضاء حاجتی دست داده باشد یا با زنان مباشرت کرده‌اید و آب برای تطهیر و غسل نیافتید پس به خاک پاک تیمم کنید، آن‌گاه صورت و دستها را (بدان) مسح کنید، که خدا بخشنده و آمرزنده است.


طبری در تفسیرش حدیثی را نقل می‌کند که عبدالرحمن بن عوف، تعدادی از مسلمین را به خانه‌ش دعوت نمود و برای آنان غذائی و شرابی را تهیه کرد آنان خوردند و نوشیدند تا اینکه مست شدند، پس علی را برای نماز مغرب پیش نماز کردند و  او (در هنگام نماز این سوره را) خواند:

بگو ای کافران، عبادت می‌کنم آنچه که شما عبادت می‌کنید و شما عبادت می‌کنید آنچه که من عبادت می‌کنم و من عبادت کننده‌ی آنچه هستم که شما عبادت می‌کنید، دین شما برای خودتان و دین من برای خودم.
     
پس الله تبارک و تعالی این آیه را نازل کرد:
     
هنگامیکه مست هستید به نماز نزدیک نشوید تا اینکه بدانید آنچه را که می‌گوئید.
      
ابن کثیر هم چنین حدیثی در بیان شأن نزول همین آیه را دارد.



۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۳

پاسخ استاد فرود فولادوند به حسین شریعتمداری سر دبیر روزنامه کیهان



یکی از کثیف ترین عفونت زا ترین پر میکروب ترین دمل هایی که روی پیکر میهن ما است به نام شریعتمداری کسی که روزنامه کیهان ما رو اشغال کرده،ان حرامزاده ی بچه حزب اللهی امروز سرانجام مقاله ای بسیار بسیار مفصلی در حکم به نابودی من نوشته.من البته دلم براش می سوزه که تازه بیدار شده بعد از 5 ماه تازه بیدار شده و می گه نیروهای اپوزیسیون هم ایشان نمی شناسند تلویزیون ها ی آنچنانی هم با ایشان موافق نیستند او ما را مامور دولت انگلستان کرده در حالی که خدای ما  خیلی خوب می داند که ما این برنامه رو از اینجا به آمریکا می بریم و ربطی هم به دولت انگلستان نداره وبعد گفته که در یک روز از اینجا می فهمیم که آن عنصری که یک شب به ما زنگ زد از عناصر خود این هاست اول می گه که همین تازگی ما را شناخته معلومه که مارو شناخته بود وقتی رفراندوم پیش نیامده بود رفراندوم پیش نیادمده بود خفه شده بودند حالا که رفراندوم که آمده سدای یک ماه پیش رو تازه می گه تازه دوشب ما رو می شناسه اما سدای پیش از یک ماه پیش رو پسرک هرزه ای که از لندن زنگ زد بعد معلوم شد ما گفتیم می سپاریمت دست اسکاتلندریاد مثل اینکه چون ما این رو گفتیم می دیمت اسکاتلندریاد بگیردت مثل اینکه سند ما دیگه مخابرات انگلیسیم ،دستگاه امنیت انگلیسیم،مردیک هر کی هر کس رو تو این کشور تهدید کنه می رند به اسکاتلندیارد بگیرش پافیوزه بیشهور این رو دلیل بر این دونسته من خود دستگاه امنیت و مخابرات انگلستان هستم و به تمام کشور های اسلامی خواهیم گفت که یک گلوله برای مغز ایشون حیف است پیشانی خبیس بنده یک گلوله و هر چی که دلش خواسته این شریعتمداری ننگین ،این کثافت ،این فقط مدفوع گرگان وحشی آدم خور که این مدفوع از گوشت آدم ها درست شده در شکم همون گرگ ها ،این نجاست ازش آمده بیرون برای من آن مقاله سنگین رو نوشته که باید به تمام کشور های اسلامی پناه ببرند که رویا روی من بایستند.خدا را سپاس ،خدا را سپاس که یک بچه ایران توانست تمام کشور های اسلامی را وادار کنه که در رویاروی او بایستند،این همان چیزی است که لحظه مرگ من پرافتخار ترین لحظه مرگ در تمام تاریخ است .
حرام لقمه من رو می ترسونی این آنچه افتخار من است ،حرامزاده این لحظه شیرین، شیرین ،شیرینترین لحظه زندگی من ایرانی است که شما توله تازی ها رو این چنین به لرزه و وحشت انداختم ،خاک بر سرت کنند ای حرامزاده نادرست شریعتمداری ،ای روزنامه چی که پنج ماه یک تلویزیون ساتالایتی در کشور پخش می شه و تو سدای ما رو نشنیدی، تازه سه تا چهار روزه که فهمیدی! این همه وا محمدا، وای محمدا ،در مقاله اش کرده یارو شریعتمداری که مثل اینکه ما سر محمدش رو ما بریدیم بابا آن از سوزاک، تفلیس مرد به ما چه ربطی داره یک مردی که 117 تا زن داشت به من چه ،مگه من او رو کشتم ما مسیر اندیشه پر گرفتاری و برده ساز ملت ایران رو جلوش ایستادیم وتو به خدا برو شکایت کن برو سازمان ملل می یام با هات حرف می زنم برو سازمان ملل من مدرک می یارم روی میز می زارم ما بدیم یا شما جنایت کارید و این کتاب ،کتاب جنایتکاری است برو اگر مردید این رو بکنید چرا می خواهی بری سراق کشور های اسلامی ،گفته خودت که آی کشور های اسلامی وای محمدا،وای پدرتانا،وای مادرتان در آمد که چی .ما به کشور های اسلامی کاری نداریم ما شما جورسومه ها رو از کشورمون می خواهم باندازیم بیرون |، شما بودید که وقتی آمدید نشستید با همه کشور های اسلامی کار داشتید ،شما بودید که خواستید انقلاب ننگینتون را سادر کنید ،ما که در زمان پادشاهی فقید کاری نداشتیم با اینها ،با همه اینها دوست هم بودیم بعد از آن هم فرهنگ ایرانی کاری با اینها نداریم آیین ریشه ای مون هم می گه کاری با اینها نداریم .
فولاوند گرامی وقتی اسلام بیرنگ شود تمام این خشونت ها و خونریزی ها متوقف می شود .با احترام درود بر شما .
مقاله شریعتمداری در20 آبان ماه 1383
چه رژیمی که نشریه درجه اولش وقتی در بحث آجز می مونه از گلوله صحبت می کنه.
شریعتمداری:چه دل نشین است سفیر آن گلوله اگر باشه
استاد فرود فولادوند:برای من دلنشین است حرامزاده تو نمی دونی ،برای من آن گلوله افتخار است تو نمی دونی من سالها برای گرفتن این گلوله تلاش کردم حالا تو ما را ببند به انگلیس و آمریکا این ور و آن ور که خودتون نوکر های انگلیس هستید این سدای قُرش تاریخ ایرانه،این سدای ایرانه،ایران در بند ،ایران چهارده سده در بند حرام زاده هایی مانند تو ،نتفه های ننگین تازی شریعتمداری بیخ وبن نامت تازیست ،حرامزاده  .
شریعتمداری:اگر با شنیدن این خبر خون گریه کنید حق دارید اما گریستن ادای همه حقی نیست که بعد از شنیدن این خبر تلخ و دردناک بر گردنتان سنگینی خواهد کرد .
استاد فرود فولادوند:یعنی بعد از پنج ماه که امدیم تلویزیون باز کردیم این حرامزاده ی مادر به ختا که سر دبیر یک روزنامه آنچنان و گرداننده دستگاه های امنیتی این رژیم این حرام لقمه است نمی دونسته ،تازه بعد از رفراندوم مشت و گلوله بیدار شده .
شریعتمداری :بله این خبر تلخ و دردناک بر گردنتان سنگینی خواهد کرد ،برای ادای این حق باید یک راه دیگری را پیمود ،راهی که به یقین به رضای خدای سبحان و سعادت و مَسلحت همه  بندگان خود در آن است.
فرود فولادوند:مسلحت بندگان خدا در کشتن من است که  اینها تا عمر دارند روی گردن ملت ایران سوار بشوند ،این مسلحت بندگان خداست.مسلحت بندگان خدا،آن تازیانه خوردن ها ،آن روسپی شدن ها ،امروز یک دانه ایمیل از ایران برای من فرستادند از خانه های فحشا و روسپی گری که فقط انسان آزاده باید اشک بریزه .
شریعتمداری: مسلحت همه بندگان خود در آن است  و دشوار و دور از دسترس هم نیست .
فرود فولادوند:منظورش نابودی بنده است .
شریعتمداری: طي چند ماه اخير، يك تلويزيون ماهواره اي و فارسي زبان كه در انگليس راه اندازي شده و از حمايت مالي و تبليغاتي سازمان اطلاعات و امنيت اين كشور - اينتلجنت سرويس INTELLIGENT SERVICE - برخوردار است ،آشکارا و با الفاز  آشكارا و با الفاظي زشت و مشمئزكننده به اسلام و شخص رسول خدا(ص) فحاشي مي كند. 
استاد فرود فولادوند:ما تاریخش رو می گیم ،اگر مردم می آیند می گویند زن باز بوده ،مگر نبوده آقا ،اگر تاریخ نوشته ایشون آدمی بوده ،من تاریخش رو می خونم 14 تا 15 تا زن امشب هم برات می خونم تو چرا جر می زنی اگر 117 کنیز داشته به توچه ،چرا دلخوری این دشنامه ،دست یک نفر رو روی کردن شما دشنام می دونید ،تاریخ رو بیان کردن شما دشنام می دونید بله.
شریعتمدای : آشکارا و با الفاز  آشكارا و با الفاظي زشت و مشمئزكننده به اسلام و شخص رسول خدا(ص) فحاشي مي كند. فحاشی و اهانت های این شبکه تلویزیونی به اندازه ای زشت و نفرت انگیز است که اعتراض برخی دیگر از تلویزیون های ماهواره ای متعلق به ضد انقلابیون فراری در آمریکا و اروپا را نیز در پی داشته است.
فرود:حرام لقمه تو خودت می دونی که متلعق به خودت هستند.
شریعتمداری:متعلق به ضد انقلابیون فراری در آمریکا و اروپا را نیز در پی داشته است.
استاد فرود فولادوند:همه آنها مال خودتون هستند حرام لقمه تلویزیون فراری نمی دونم ضد انقلاب نیست که با حرف ما مخالف باشه ،آنش که فراری واقعی است از انقلاب اسلامی باشه با حرف ماست ،آنی که مامور تو ،با تو است وبیشتر هم تو پولشون می دی تو و اربابت و وزارت اطلاعاتت .
شریعتمداری : اگر اين شبكه تلويزيوني مباني اسلام را به اصطلاح نقد و بررسي و سپس نفي مي كرد،  جاي نگراني چنداني نبود،
استاد فرود فولادوند:حرام لقمه به جز اینه که ما تازی نامه را کلمه به کلمه داریم بازگشایی می کنیم تاریخ رو می گیم اما تخم و ترکه شما آمدند روی خط گفتند تاریخ رو نگو ،از گفتن تاریخ واقعی شما ها دلخورید .بله
شریعتمداری:و جای نگرانی چندانی نبود ،چرا که اسلام بر پایه چرا كه اسلام بر علم، منطق و عقل سليم استوار است 
استاد فرود فولادوند:راست می گی چون از اول مقاله می نویسه یک بچه اسلام تخم اسلام چه دلنشین است سفیر آن گلوله ،فهمیدیم که منطق و آن منطقی که اسلام بر آن استوار است چقدر لجنی و متفن است .
شریعتمداری: چرا که اسلام بر پایه چرا كه اسلام بر علم، منطق و عقل سليم استوار است 
و بررسي علمي و منطقي آن از هر نقطه اي كه آغاز شود، پاياني جز خضوع در برابر آن و يا -حداقل- سكوت ناشي از ناتواني در نفي اين دين الهي را به دنبال نخواهد داشت.
استاد فرود فولادوند:ما که گفتیم آقا این رهبر مفعولتون بیاد ما را محکوم کنه چرا جرائت نداشت ما که هزار بار گفتیم این رسمنجانی تون ،خودت بیا حرام لقمه ،خودت شریعتمداری اگر تخم پدرتی بیا اینجا یک ساعت بهت وقت می دم تنها حرف بزن 20 دقیقه خوردت می کنم بری پیش مامانت،من که گفتم بیان.
شریعتمداری: سكوت ناشي از ناتواني در نفي اين دين
استاد فرود فولادوند:دیگه این دینه،دیگه این چیزی داره که کسی بخواد ناتوان باشه در کوبیدنش ،دست و پا ببرو،گوش ببرو،سوپ کله شیطونی درست کن ،مواد مذاب تو شکم مردم بریزو،دین الهی کدامه،این برای شما الهی که باهاش سوار خر مراد شدید،برای ملت ایران که 1400 ساله مسیبت دیده الهی نیست این شیطانی ،اهریمنی است باید بره .
شریعتمداری:به هر روی يا -حداقل- سكوت ناشي از ناتواني در نفي اين دين الهي را به دنبال نخواهد داشت.  اما دولت انگلیس از طریق از طريق اين شبكه تلويزيوني فقط فحاشي مي كند،

استاد فرود فولادوند:دولت انگلیسه مردیکه،دولت انگلیس تو را برده آنجا گذاشته چرا واق واق می کنی با اربابت،این یک شبکه ای است که ما از آمریکا اجاره کردیم هیچ ربطی نداره به دولت انگلیس .این قدر بی سوادی ،بیشهوری که بردند یک کره الاق کامل ایار رو گذاشتند روزنامه کیهان رو دستش دادند که به جای نوشتن تهوع بکنه ،استفراق بکنه،نفهمه که تل استار 12 مال دولت انگلیس نیست،تل استار 12 مال آمریکاست .
شریعتمداری:اما دولت انگلیس از طريق اين شبكه تلويزيوني فقط فحاشي مي كند،  آن هم فحاشي به -نستجيربالله- ساحت مقدس رسول خدا (ص(در این باره اشاره نه چند نکته ضروریست و می تواند نشان دهنده ی وظیفه ای باشد که تک تک مردم مسلمان و همه دولت های اسلامی .
استاد فرود فولادوند:الانه که فردا نوکر های رژیم سرازیر می شوند به طرف همه دولت های اسلامی .
شریعتمداری:از جمله جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام الغراء جهان اسلام
استاد فرود فولادوند:دیگه این رو اشتباه نکن .ام الغراء جهان اسلام همین جاست که ازش گله داری ،و اینها هستند که شما ها را نگه داشتند اگر اینها حمایتتون نمی کردند،بیست سال پیش مثل ریگ ریخته بودیمتون مثل نجاست تو دستشویی سیفون آب هم کشیده بودیم روتون. همینها شما را نگه داشتند.
شریعتمداری:ام الغراء،از جمله جمهوری اسلامی ایران به عنوان ام الغراء جهان اسلام برای مقابله با این پدیده زشت بر عهده دارد وکمترین بهانه ای برای شانه خالی کردن از این وظیفه الهی نیز ندارد.
استاد فرود فولادوند:کیا رو می گه،همه دولت های اسلامی بیان علیه ما با ما بجنگند، بیان بگرد تا بگردیم،بزن تبال تبل جنگ،ببینیم که این تک سوار آریایی در برابر همه تخم وترکه های سامی مثل شریعتمداری ها چی کار می کنه،لحظه مرگ من افتخار من است حرامزاده،تو نمی دونی ،من در جستجوی آن لحظه هستم تو نمی دونی ،تو نمی دونی برای فرزندانم ،برای آیندم چی می خرم با یک دونه گلوله از سوی شما .
شریعتمداری:این گونه خبرها اگر چه همان بهتر ناگفته،نا شنیده بمانند و انتشار آنها حتی بدون اشاره به متن خبر می تواند از نوع اشاعه زشتی ها و پلیدی ها باشد ،ولی به همان اندازه که انتشار این خبر زیان آفرین است .
استاد فرود فولادوند:کی زیانش رو آفریده ،شما رفتنی شدید، من بمانم، نمانم شما رفتنی هستید ملت ایران فهمیدند، پشت سر من کاوها هستند،پشت سر من آتش ها هستند شما رو خواهند سوزند پشت سر من بچه های خوب ایران هستند،پشت سر من ماهان ها هستند ،پشت سر من فولادهای یک و دو هستند ،شما نمی دونید داستان عمر و زندگی شما به پایان رسیده ،تنها راهتون همینه که پشت آیین ریشه ای رو امضاء کنید و دست ها رو ببرید بالا.
شریعتمداری:این گونه خبرها اگر چه همان که ناگفته ،ناشنیده بماند و انتشار آنها حتی بدون اشاره به متن خبر می تواند از نوع اشاعه زشت ها و پلیدی ها باشد ولی به همان اندازه انتشار این خبرها زیان آفرین است برخورد سخت وپشیمان کننده با خبر سازان و فحاشی کنندگان نیز ضروی و غیر قابل اجتناب است .
استاد فرود فولادوند:یعنی برخورد سخت و شکننده به قول معروف ،پشیمان کننده ،ما پشیمان نمی شیم،ما که مثل شما برای یک لقمه نون سگی که بخوری ،حرام لقمه مادر روسپی ،ما که برای یک لقمه نان سگی زندگی نمی کنیم ،بخواهم پشیمون بشیم از حرفی که می زنیم آن تویی که برای یک لقمه نان که مثل سگ جلوت می اندازند دم تکان می دی ،ما افتخار می کنیم کشته بشیم چه پشیمان کننده ای ،پشیمان ،از اینکه یک تاریخی رو اشغال کردید ،از اینکه یک ملتی رو تاکنون تو سری بهش زدید از چی پشیمانی ،افتخار ماست ،مرگ ما افتخار ماست ،دونه دونه ی بچه های ما همین رو امروز در ایران دارند می گند شما نمی دونید .
شریعتمداری: برخورد سخت وپشیمان کننده با خبر سازان و فحاشی کنندگان نیز ضروی و غیر قابل اجتناب است .2-کیهان بلافاسله بعد از اطلاع از راه اندازی این شبکه تلویزیونی در انگلیس به تکاپو افتاد و نگارنده گزارش این اقدام زشت و نفرت انگیز را به آگاهی برخی از مسئولان اسلی تصمیم گیرنده رساند ،ولی در حالی که انتظار می رفت اطلاع از این خبر ،توفانی از خشم و برخورد سخت و پشیمانی کننده با دولت انگلیس را چه آشکار و چه پنهان در پی داشته باشد با کمال تعجب و تعصب کمترین نشانه ای از آنچه انتظار می رفت دیده نشد.
استاد فرود فولادوند:عجب،دلم به حالت سوخت بدبخت
شریعتمداری:دل وسنگ هم ای دوست          به آب و چشم و سعدی  عجب است اگر نگردد چه بگردد آسیابی
استاد فرود فولادوند:خودش هم برد به سعدی چسبند این حرام لقمه ی  زنا زاده،این مسئول مرگ همه خوبان این آب و خاک ،این شریعتمداری ،تفو به تو که جرات کنی که خودت رو در کنار سعدی قرار بدی.حرامزاده ی تخم تازی ،تو را چه فرهنگ مرد ایرانی .
شریعتمداری:3-مطابق قوانین جاری در انگلیس دولت این کشور بر تمامی رسانه ها مخصوصا رسانه ای که در اختیار اتباع خارجی قرار می گیرد اشراق و نظارت کامل دارد.
استاد فرود فولادوند:گفتم  که توکره خری ،یک کره خره مطلق ،این رسانه انگلیسی نیست این رسانه آمریکایی است ،تل استار 12 است .
شریعتمداری:و هیچ رسانه ای بدون کسب مجوز از دولت انگلیس و نظارت مامورین امنیت و اطلاعاتی این کشور اجازه تاسیس وفعالیت ندارد.
استاد فرود فولادوند:خیلی خری بابا،خیلی خرت پسه،تمام اینهایی که پیش از این هم یک عده ای آمدند تلویزیون داشتند هر چی دلش می آمد می گفتند فقط خرابکاری ،کثافتکاری کردند،تلویزیون رسمی از انگلیس گرفته بودند داخلی از خود انگلیس حتی چی داری می گی تو الاق کاملی، فقط مونده یک سیب هم بارت بزنند که هنه هنت بلند شه تا حالا بار نکشیدی بدبخت.این همچنین چیزی نیست ولی این رسانه اجازش با دولت انگلیس نیست آمریکایی این رسانه.نه این رسانه ما آنجایی که ما اجاره کردیم آمریکاست قدرتش دست آمریکاست ،آمریکا فقط می تونه ما رو متوقف کنه.برید با آن سراق آن.
شریعتمداری:و نظارت کامل دارد و هیچ رسانه ای بدون کسب مجوز از دولت انگلیس ونظارت ماموران امنیتی و اطلاعاتی این کشور اجازه تاسیس و فعالیت ندارد.
استاد فرود فولادوند:خیلی خری
شریعتمداری:وگردانندگان این شبکه خود نیز وابستگی به سازمان اطلاعات و امنیت انگلیس را انکار نمی کند.
استاد فرود فولادوند:یعنی ما ،چون یک روز یک حرام زاده ای مثلا از لندن زد و ما گفتیم می دیمت اسکاتلندیارد بگیرت این رو به حساب این گذاشته که ما انکار نکردیم که ما هم به اطلاعات و امنیت انگلیس وابسته ایم .
شریعتمداری: وگردانندگان این شبکه خود نیز وابستگی به سازمان اطلاعات و امنیت انگلیس را انکار نمی کندبلکه با افتخار هم از آن یاد می کنند به عنوان مثال در جریان پخش یکی از برنامه های این شبکه ،هنگامی که مجری برنامه طبق معمول ،مطابق  
معمول به رسول خدا ناسزا گفت ،شخصی با تلفن زنده به برنامه تماس گرفت وبه شدت اعتراض کرد و مجری برنامه تلفن رو قطع کرد و ختاب به تماس گیرنده گفت هر کجایی باشی پیدایت می کنم.
استاد فرود فولادوند:آن اعتراض نکرد ، او دشنام داد ،حرام لقمه راستش رو بگو و بعد هم ما گفتیم بله در انگلستانه،ما یک شماره رو می گیریم هر کس در انگلستان زنگ زده باشه می تونیم پیداش کنیم خودمون ،نه من در هر خانه ی عادی ،اگر تو خری و نمی فهمی برو از مامانت بپرس تو را از نو ببره مدرسه درست بده .در انگلستان یک شماره خاصی است هر وقت شما آن شماره رو بگیرید هر کی به شما زنگ زده به شما می گه کیه،ما به این شکل آن رو پیدا کردیم و طبیعی است که اگر شما بدونید که یکی به شما زنگ زده باشه تهدید کرده باشه که آن هم تهدید کرد بدون تردید فرداش اسکاتلندیار می تونید شکایت کنید بگیره،نه اینکه به این دلیل ما  
 شریعتمداری :عضو اطلاعات و امنیت انگلیس رو انکار نمی کند.
استاد فرود فولادوند:برو مردیکه پدر سوخته،ما پشت یک رسانه قرار داریم تو نمی تونی این چاخان ها رو به ملت ایران بگه،این دروغ ها رو برای عمه خانمت بگی ،پدر سوخته ایران فروش.
شریعتمداری: شخصی با تلفن زنده به برنامه تماس گرفت وبه شدت اعتراض کرد و مجری برنامه تلفن رو قطع کرد و ختاب به تماس گیرنده گفت هر کجایی باشی پیدایت می کنم وبعد از حدود ده دقیقه که به پخش یک میان برنامه اختصاص داشت مجری بر صفحه تلویزیون ظاهر شد و با سراحت اعلام کرد که از طریق پلیس انگلیس شماره تلفن محل سکونت او را که در حومه لندن است پیدا کرده .
استاد فرود فولادوند:این دروغ گوی حرامزاده ،تو خیلی واقعا تخم حرومی، یک آقایی از که آن شخص رو می شناخت از سوئد زنگ زد و فاکس فرستاد که این آدم در این آدرس ،این آدرس زندگی می کنه،حرامزاده چرا این قدر دروغگویی.فاکسش رو خوندیم وشماره تلفنش هم خود ما که اینجا می تونیم پیدا کنیم تو الان در لندن هر کی زنگ بزنه بلافاصله من نه در هر خانه عادی هم می تونند انجام این کار رو بکنند.
شریعتمداری:  ما ظاهر شدیم و گفتیم که از طریق پلیس انگلیس شماره تلفن محل سکونت او را که در حومه لندن است پیدا کرده و با اعلام تلفن و محل سکونت تماس گیرنده.
استاد فرود فولادوند:که حرام لقمه که از نوکر های تو بود که از همون اطلاعات چی های تو بود.
شریعتمداری:او را با این جملات تهدید کرد ،اسکاتلندیارد پلیس انگلیس اعلام آمادگی کرده است که تو را از انگلستان خارج کند.
استاد فرود فولادوند:واقعا که تو دیگه خیلی خری ،به آن اسلامی که تو بهش معتقدی باید انداختش تو نجاست خونه روش آب کشید که من این جوری گفتم ،گفتم البته تروریست رو پلیس انگستان مثل سگ می اندازه بیرون ،هر کس باشه .
شریعتمداری: اسکاتلندیارد پلیس انگلیس اعلام آمادگی کرده است که تو را از انگلستان خارج کند.
استاد فرود فولادوند:یعنی توی 5 دقیقه ،ده دقیقه در نیمه شب اسکاتلندیارد اعلام کرد و آن شناخته شد و همه این ها شد توی ده دقیقه ،اسکاتلندیار آمد به ما گفت :آقا ما آن را پیداش کردیم همین الان داریم می فرستیمش.مردیکه احمق هرزه ،برو تخمه آخوند ،برو بچه عرب دروغگو.
شریعتمداری:ولی ما درخواست کردیم که به تو مهلت بدهد.
استاد فرود فولادوند:یعنی واقعا وقیع است.
شریعتمداری:شاید بر سر عقل بیایی.
استاد فرود فولادوند:بله من بهش گفتم اگر تلفن تهدید بزنی تو را به اسکاتلندیارد می سپاریم یعنی چی، یعنی اینجا پلیسی داره این کشور هر کس تهدید کنه ،تروریست بازی در بیاره ،شما وظیفه داری به اسکاتلندیارد شکایتش رو بکنی ،آن هم می رند می گیرنش اگر اقامتش آنچنانی باشه ،فوری هم می فرستنش بیرون،هر کس نه من ،هر کس در این کشور این کار رو بکنه یعنی دلیل بر این نیست که یکسد و بیست هزار پناهنده این ها مامور امنیت کشور انگلستاند ،نه این قانون انگلستانه،تو الاقی نمی فهمی ،تو تخم تازی احمقی هستی که آمدی دستات رو گذاشتی روی کشوره من ،همه دست های مثل تو قطع خواهند شد به یاری خداوند .
شریعتمداری:ولی ما  درخواست کردیم که به تو مهلت بدهد شاید بر سر عقل بیایی ،آیا اعتراف از این سریع تر ممکن است .
استاد فرود فولادوند:یعنی ما اعتراف کردیم او ما عضو امنیت انگلستانیم .هم به همین خریت باقی بمون که شاید یک کسی یک کیلو جو برات پیدا کنه بهت بده بخوری که از این ار ار بی خود بافتی .
شریعتمداری: 4-توجه به نکات فوق که مشتی از خرباراست .مجری مفلوک برنامه نقش بیشتری از موجودی حقیر و توسری خور ندارد.
استاد فرود فولادوند:اگر من حقیر و توسری خورم چرا رژیم شما همه شلوارتون از پاهاتون افتاده،می شه به من بگی چرا ،در طول تاریخ چهارده سده هیچ کس این چنین مشتی به پوز شما تخم تازی ها نزده ،من حقیر و توسرخورم ،بدبخت ،من همتون روحقیر کردم
توسری خور کردم ،بدبختتون کردم ،همتون رو از این کشور می رونم بیرون با قدرت بچه های این آب و خاک ،و خواهی دید .
شریعتمداری: نقش بیشتری از موجودی حقیر و توسری خور ندارد تا آنجا که چهره او حتی لایق یک آب دهان هم نیست .
استاد فرود فولادوند:باشه،عاقلان دانند.
شریعتمداری:اگر چه شلیک گلوله ای در پیشانی منحوس و کفر گرفته ی او ضرورتی غیر قابل تردید است .
استاد فرود فولادوند:این هم فتوای آقای شریعتمداری و وزارت اطلاعاتش ،ببین از این فتواها 40 تا 50 تا شما دادید ،پنج میلیون ،پنج میلیارد هم فتوا بدید شما محکوم به رفتن هستید،مرگ من مشکلی از شما را حل نمی کنه،پیشانی من هم اینجا آماده ان گلوله است اینجا بزنید اینجا ،بزنید اینجا تخم تازی های حرامزاده ،بزنید اینجا که افتخار من برای دفاع از میهنی که 1400 سال زنجیر شده ،افتخار کافی و کاملی باشه.
شریعتمداری: اگر چه شلیک گلوله ای در پیشانی منحوس و کفر گرفته ی او ضرورتی غیر قابل تردید است .و چه دل نشین است سفیر آن گلوله .
استاد فرود فولادوند:حالا این تیتره ،ببنید روزنامه را نگاه کنید ،مرد قلم اینه دیگه که کارش این باشه که باید گلوله زد و خوب البته او هرگز مرد قلم نبوده که آن یک آدم مزدور بوده بردنش گذاشتنش آنجا ،خودش هم می دونه به کی داره شکایت می کنه به کدان اربابش شکایت می کنه.
شریعتمداری:هر چند که مجری برنامه شخصی گمنام و در میان ضد انقلابیون فراری هم ناشناخته است و هیچ گاه در محل عموی آفتابی نمی شود.
استاد فرود فولادوند:خیلی تو حرام لقمه وعوضی و الاقی ،فقط یک پالون خیلی پز از کثافت باید برات دوخت اگر این طوری بود برنامه های یک ساعت پیش ما گوش نمی کنی ،تلویزیون ما رو روی اینترنت ندیدی ،روزنامه های ما رو که در لندن که من سردبیرشون بودم ندیدی ،پس ببین که آن کشور به دست چه حرام زاده هایی خری اداره می شه .
شریعتمداری:و چه دل نشین است سفیر آن گلوله. هر چند که مجری برنامه شخصی گمنام و در میان ضد انقلابیون فراری هم ناشناخته است و هیچ گاه در محل عموی آفتابی نمی شود.
استاد فرود فولادوند:همه جا هم می آیم،همه جا ،همه جا،تو که تلویزیون رو که پنج سال پیش ندیدی ،امروز می خوای من رو توی لندن ببینی گوساله ،
شریعتمداری:5-اکنون جای این سوال است که وقتی دولت انگلیس آشکارا به رسول خدا    
ناسزا می گوید .
استاد فرود فولادوند:حالا شد دولت انگلیس ،بابا اینجا خودش ام الغراست،ول کن ،دست بردار،ول کن بابا استالله
شریعتمداری:و با زشت ترین ومشمئزترین الفاظ به وجود مقدس و شریف فحاشی می کند، مردم مسلمان ،دولت های اسلامی و از جمله دولت جمهوری اسلامی ایران چگونه و با کدام توجیه دینی و عقلی و منطقی این اعانت ها و فحاشی ها را تحمل می کند و از انجام کمترین و ابتدائی ترین وظیفه قانونی و تلکیف الهی خود که پایان دادن به حضور انگلیس در تمام عرصه های اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی کشورهای اسلامیست تفره می روند مگر اسلام ،رسول خدا همه چیز ما نیستند .
استاد فرود فولادوند:نه همین انگلیس ،همه چیزتون است بر عکس ،خشمش رو زیاد نکن که یکدفعه پشمتون باد می بره ،همه چیزتون همینه و اگر ما از گزند همین دست در امان مونده بودیم الان سالهاست بود که نمونده بودید ،همین دسته که شما رو نگه داشته زیرا آن تلویزیونی که شما تونستید متوقفش کنید انگلیسی بود ،از انگلستان اجاره کرده بودیم اما این تلویزیون که پنج ماه روی پا واسادیم ما ،از آمریکا اجاره کردیم پس شما اگر پنج سال پیش اربابتون انگلیس ،گذاشته بود ما ادامه پیدا کنه ،پوستی از شما کنده شده بود که الان روی کره زمین نامی هم ازتون نبود هاهاهان..دست پیش رو گرفتید پس نیفتید.
البته یک پرسشی پیش می یاد،این پرسش بسیار جالب است ،در رادیو فارسی بی بی سی این نامه خوانده شده ،یعنی فریاد التماس نوکرها به گوش ارباب ها رسیده و چرا رادیو بی بی سی می خونه،رادیو فارسی زبان بی بی سی ،دیگه کارش اینه ،هر جا که یک زخمی بر پیکره آیین مسلمانان وارد می شه اولین  کسی که فریادش بلند می شه همین رادیو بی بی سی ،این رو که ما می دونیم که.و این نامه رو رادیو بی بی سی خونده ،حالا چرا این ناگزیر شده ،این ها جرات نمی کردند نام فولادوند رو ببرند ،الان هم نام فولادوند رو نمی برند ،یک تلویزیون که تازه معروف هم نیست در میان نیروهای اپوزیسیون ،اما در میان تمام جهان از تمام جهان معروف تر است.
 فرتوری راستین حسین شریعتمداری تخم تازی 
          

۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۳

دستور پیامبر الله بر چگونگی گذاشتن سیبل و ر یش

دفتر دوم  سحیح بخاری برگ 499
ابن عمر نقل کرده که رسول الله گفته است:

ریش بدون سیبیل بگذارید و بسیار نزدیک به لب تان باشد.

پیامبر خون ریز از خون بنی نظیر هم نمی گذرد و حتی زن زیبا ریحانه را که پس از خانواده و همسر رو می کشد او را به رختخواب می برد.

داستان دردناک تجاوز محمد به زنی 17 ساله که شوهرش را زیر شکنجه کشت
داستان تجاوز جنسی رسول الله تمامی ندارد؛ سخت است که بیان شود کدامیک دردناکتر می‌باشند، اما یقینا داستان تجاوز او به صفیه در حالیکه شوهرش را کشته بود، یکی از این موارد دردناک می‌باشد،.
     
محمد شوهر این زن 17 ساله یعنی کنانه ابن الربیع را پس از شکنجه دادن به قصد اعتراف گیری از مکان گنج‌های قبیله‌ی بنی نضیر، دستور داد که او را گردن بزنند، او پس از کشتن شوهر و پدر و براداران صفیه در حالیکه این زن جوان شیون کنان صورت خویش را می‌خراشید از میان جنازه‌های نزدیکانش او را عبور دادند، محمد در ابتدا با شنیدن گریه‌های دردناک این زن، او را اهریمن نامید، اما پس از مشاهده‌ی چهره‌ی این زن جوان 17 ساله، پارچه‌ای را به عنوان حجاب بر او انداخت و همگان دانستند که منظور رسول الله چیست، وی در همان شبی که شوهر و پدر این زن را کشته بود با او هم‌خوابگی نمود.
     
اگر کسی این را تجاوز نداند و باشنیدن این داستان همچنان به این جنایتکار احترام بگذارد باید بداند که وجدان انسانی در او وجود ندارد.

--------------------------------------------------------------------------------------------------
کشتار های  دیگری از محمد رسول الله، غارت قبیله‌ی بنی نضیر و جنایتهای متعاقب آن!
 داستان غارت بنی نضیر نیز شاهدی است دیگر بر جنایتکار بودن محمد و یاران ددمنشش، او به بهانه‌ای واهی به یهودیان بنی نضیر حمله و تمام دارائی‌هایشان را غارت نمود و آنها را از سرزمینشان اخراج کرد؛  پیش از این ماجرا، مهاجرانی که همراه محمد از مکه آمده بودند فاقد خانه بودند و در منزل انصار(یاران محمد که اهل مدینه باشند) ساکن بودند؛ محمد با نقشه‌ای شیطانی و با این بهانه که جبرئیل به من خبر داد که یهودیان قصد جان من را دارند، اقدام به غارت آنان نمود، او همرا تنی دیگر از جنایتکاران مانند ابوبکر و عمر و علی و ... برای درخواست مساعدت از جانب یهودیان عازم محل سکونت این قبیله شد و پس از مدتی یاران خویش را رها نمود و به مدینه برگشت تا نفشه‌ی خویش را با نام الله و جبرئیل اجرا نماید. رسوائی محمد تا بدانجاست که کسانیکه همراه او بودند هرگز چنین احساسی نداشتند که یهودیان بنی‌نضیر قصد جان او را دارند؛ او یهودیان را غارت و آنان را به سرزمین شام و همچنین در منطقه‌ای به نام خیبر که خارج از مدینه بود تبعید نمود، اما در حدود سه سال بعد باز زمانیکه فقر سراغش را گرفت به سوی همین یهودیان لشکرکشی نمود و بدترین جنایتها را مرتکب شد، دردناکی این جنایت زمانی است که محمد زن  و دختر یکی از بزرگان یهود را پس از کشتن همسر و پدرش به تصاحب خویش در آورد(صفیه)؛ یاران جنایتکارش نیز زنان و دختران کشته شدگان را از میان جنازه‌ها عبور می‌دادند، خود او برای اینکه از مکان پنهان شدن گنج یهودیان بنی نضیر آگاه شود، دستور شکنجه به قصد اعتراف کسی را داد که تصور می‌کرد از محل نگهداری آن اطلاع دارد و در آخر که نامبرده(کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق) که از اعتراف به این موضوع خودداری نمود، محمد دستور داد تا گردنش را بزنند. خوشحالی و نیرنگ‌بازی محمد به حدی است که سوره‌ای را با نام خدایش-الله- به این داستان اختصاص داد، سوره‌ی حشر که برخی معتقدند نام این سوره سوره‌ی بنی نضیر است مانند ابن عباس
شرح این داستان در تاریخ طبری  صفحه‌ی 1054 :
    سبب این حادثه، کشته شدن دو تنی بود که از پیغمبر پناه و پیمان داشتند و عمرو بن امیه‌ی ضمری هنگام بازگشت از بئر معونه خونشان را ریخته بود.

گویند: عامر ابن طفیل به پیغمبر خدا نامه نوشت که دو کس را که از تو پیمان و پناه داشتند، کشته‌ای و باید خونبهای آنها را بفرستی؛ پیغمبر سوی قبا روان شد و از آنجا به محل بنی‌نضیر رفت که در کار پرداخت خونبها از آنها کمک گیرد و جمعی از مهاجر و انصار از جمله ابوبکر و عمر و علی و اسید بن حضیر همرا وی بودند.

ابن اسحاق گوید: پیغمبر سوی بنی نضیر رفت تا در کار خونبهای دو مقتول از آنها کمک بگیرد که مقتولان از بنی عامر بودند و میان بنی عامر و بنی نضیر پیمان بود و چون پیغمبر با نضیریان سخن گفت، گفتند: بله یا ابوالقاسم! در این باب به تو کمک می‌کنیم.

    آنگاه نضیریان با هم خلوت کردند و گفتند: هرگز این مرد را چنین نمی‌یابید. پیغمبر پهلوی دیوار یکی از خانه‌هاشان نشسته بود، گفتند: کی می‌تواند از بام این خانه سنگی را بیندازد و او را بکشد و ما را آسوده کند؟ یکی از یهودیان به نام عمرو بن جحش بن کعب گفت: من اینکار می‌کنم و برفت تا سنگ را بیندازد و پیغمبر با تنی چند از یاران خویش و از جمله ابوبکر، عمر و علی پای دیوار بودند. پیغمبر به وحی آسمان از قصد قوم خبر یافت و برخاست و به یاران خود گفت: همین جا باشید تا من بیایم و سوی مدینه بازگشت، چون یاران پیغمبر مدتی در انتظار ماندند، به جستجوی وی برخاستند و یکی را دیدند که از مدینه می‌آمد و چون از او پرسش کردند، گفت: پیغمبر را دیدم که وارد مدینه می‌شد؛ یاران نیز سوی مدینه آمدند و پیغمبر قصد خیانت یهودیان را به آنها خبر داد و گفت که برای جنگ آماده شوند.

سوره الحشر آیه 1
سَبَّحَ لِلَّـهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ﴿١ 
برگردان الهی قمشه ای
هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا الله ی  عالم که مقتدر و حکیم است مشغولند.
سوره الحشر آیه 2
هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّـهِ فَأَتَاهُمُ اللَّـهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿٢
اوست الله یی که کافران اهل کتاب را (یعنی یهود بنی نضیر را که به مکر، قصد قتل پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله کردند) برای اولین بار همگی را از دیارشان بیرون کرد و هرگز شما مسلمین گمان نمی‌کردید که آنها از دیار خود بیرون روند و آنها هم حصارهای محکم خود را نگهبان خود از (قهر و انتقام) الله می‌پنداشتند تا آنکه (عذاب) الله از آنجا که گمان نمی‌بردند بدانها فرا رسید و در دلشان (از سپاه اسلام) ترس افکند تا به دست خود و به دست مؤمنان خانه‌هاشان را ویران می‌کردند، پس ای هوشیاران عالم پند و عبرت گیرید.

سوره الحشر آیه 3
وَلَوْلَا أَن كَتَبَ اللَّـهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاءَ لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا ۖ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿٣
و اگر الله بر آنها حکم جلاء وطن نمی‌کرد (سخت‌تر از آن) در دنیا (به قتل و اسارت مانند کفار بدر) معذّبشان می‌کرد و (به هر حال) عذاب آتش در آخرت بر آنها خواهد بود.

چگونه است کسانیکه همراه محمد بودند چنین احساسی نداشتند که یهودیان بنی نضیر با هم خلوت کرده‌اند؟
      آیا این بهانه‌ای بیش نبود که محمد انرا به جبرئیل(موجود وهمی) نسبت داد؟
روشن است که این ادعا بهانه‌ای بیش نبود و طبری سخنان بالا را بنابه ادعای محمد نوشته است:
     پس از آن پیغمبر با یاران خویش سوی بنی نضیر رفت که در قلعه‌ها حصاری شدند و پیغمبر بگفت تا نخلهایشان را قطع کنند و یهودیان بانگ زدند که ای محمد! تو از تباهکاری منع می‌کردی و از تباهکاران عیب می‌گرفتی، پس بریدن و سوزانیدن نخلها برای چیست؟

سوره الحشر آیه 5
مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَىٰ أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّـهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ ﴿٥
آنچه از درختان خرما را (که در دیار بنی نضیر) بریدید و آنچه را بر پا گذاشتید همه به امر الله (و صلاح اسلام) و برای خواری و سرکوبی جهودان فاسق نابکار بود.

 ابو جعفر گویدبه روایت واقدی وقتی نضیریان توطئه می‌کردند که سنگ بر پیغمبر اندازند، سلام بن مشکم منعشان کرد و از جنگ بیمشان داد، ولی فرمان وی را نبردند و عمرو بن حجاج بر بام رفت که سنگ را بیندازد و پیغمبر به وحی آسمان خبر یافت و از جا برخاست چنانکه گویی به حاجتی می‌رفت و یارانش منتظر ماندند و چون دیر کرد یهودیان می‌گفتندچرا ابوالقاسم نیامد و یارانش برفتند؟ کنانه بن صوریا گفتبه وحی آسمان از قصد شما خبر یافتگوید: و چون یاران پیغمبر بازگشتند پیش وی رفتند که در مسجد نشسته بود و گفتند: ای پیغمبر خدای، در انتظار تو بودیم و تو باز نگشتی.
  این جمله‌ی یاران و همراهان او که  همراه او در قبیله‌ی بنی نضیر بودند حکایت از ادعای پوچ محمد دارد.
    پیغمبر گفت: یهودیان میخواستند مرا بکشند و الله عزوجل به من خبر داد، بگویید محمد بن مسلمه بیاید. و چون محمد بن مسلمه بیامد بدو گفت: پیش یهودیان رو و بگو شما که سر خیانت داشتید از دیار من بیرون شوید و دیگر اینجا ساکن نباشید.

     و چون محمد بن مسلمه پیش یهودیان رفت و گفت که پیغمبر می‌گوید از دیار وی بروید، گفتند: ای محمد! هرگز گمان نمی‌کردیم که یکی از مردم اوس(قبیله‌ی محمد بن مسلمه) چنین پیامی را برای ما بیاورد.

     محمد بن مسلمه گفت: دلها دگرگون شده و اسلام پیمانها را از میان برده است.

قریظیان گفتند: می‌رویم. اما عبدالله بن ابی،‌ کس فرستاد و پیغام داد: نروید که من از عربان و مردان قبیله‌ام دو هزار کس دارم که پیرویم کنند و با شما هستند و یهودیان بنی‌قریظه نیز با شما هستند. و چون کعب بن اسد که از جانب بنی‌قریظه با پیغمبر پیمان کرده بود این سخن بشنید، گفت: تا من زنده‌ام هیچکس از بنی‌قریظه نقض پیمان نکند.

      سلام به مشکم به حیی بن اخطب گفت: آنچه را که محمد گفته بپذیر مبادا از این بدتر شود، زیرا شرف ما به اموالمان است. حیی بن اخطب گفت: بدتر از این چیست؟ سلام گفت: اینکه اموالمان را ببرند و زن و فرزند به اسیری گیرند و مردان را بکشند. اما حیی سخن سلام را نپذیرفت و جدی بن اخطب را سوی پیغمبر خدا فرستاد که ما محل خود را ترک نمی‌کنیم، هر چه خواهی بکن. گوید: پیغمبر تکبیر گفت و فرمود: "یهودیان جنگ می‌خواهند" و مسلمانان تکبیر گفتند.
     آنگاه جدی سوی عبدالله بن ابی رفت که از او کمک بخواهد، گوید: عبدالله را دیدم که با گروهی از یاران خود نشسته بود و بانگ‌زن(جارچی) پیغمبر ندا می‌داد که مسلمانان سلاح بر گیرند و عبدالله پسر عبدالله بن ابی بیامد و من نشسته بودم که سلاح بر گرفت و شتابان برفت و من از کمک وی نومید شدم و برفتم و هرچه دیده بودم با حیی گفتم و او گفت: این کید محمد است.

پس از آنکه پیغمبر خدای سوی مدینه حمله برد و مدت پانزده روز آنها را محاصره کرد آنگاه صلح شد که جانهایشان محفوظ ماند و مال و سلاحشان ازآنِ پیغمبر باشد.

ابن عباس گوید: پیغمبر نضیریان را پانزده روز محاصره کرد و به سختی افتادند و تسلیم شدند و پیغمبر مقرر داشت که جانهایشان محفوظ بماند و سرزمین خود را ترک کنند و سوی اذرعات شام روند و به هر سه نفرشان یک شتر و یک مشک داد.

      زهری گوید: پیغمبر مقرر داشت که هرکدام بار یک شتر ببرند اما سلاح نبرند.

      ابن اسحاق گوید: جمعی از بنی عدف بن خزرج از جمله عبدالله بن ابی بن سلول و ودیعه بن ابی قوقل و سوید و داعس کس پیش نضیریان فرستادند که بمانید و تسلیم مشوید که ما شما را رها نمی‌کنیم، اگر جنگ کنیند همراه شما جنگ می‌کنیم و اگر بروید همراه شما هستیم، یهودیان منتظر ماندند اما از آنها کاری ساخته نشد و خدا ترس در دل یهودیان انداخت و از پیغمبر خواستند که جانهایشان محفوظ ماند و بروند و به قدر یک بار شتر از اموال خویش ببرند، بجر سلاح. کس بود که خانه‌ی خویش را ویران می‌کرد آستان در را بر پشت شتر می‌برد، همگی سویب خیبر رفتند و برخی‌شان از آنجا راه شام پیش گرفتند. از جمله‌ی سران قوم که سوی خیبر رفتند سلام بن ابی‌الحقیق و حیی بن اخطب بودند و چون آنجا فرود آمدند مردم مطیع آنها شدند.

     وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ  (حشر/6) و آنچه را الله از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد ولى الله فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى‏گرداند و خدا بر هر كارى تواناست.
      گوید: وقتی نضیریان با زن و فرزند و مال می‌رفتند دف و مزمار می‌زدند و ام عمر ویار عروه بن ورده عبس که از زنان بنی غفار بود و او را از عروه خریده بودند همراهشان بود و چنان با فخر و گردن‌فرازی می‌رفتند که کس نظر آن ندیده بود. بقیه اموالشان برای پیغمبر بجا ماند که خاص وی بود تا به هر مصرف که می‌خواهد برساند و پیغمبر آنرا بر مهاجران تقسیم کرد و به انصار چیزی نداد مگر سهل بن حنیف و ابودجاجه که اظهار نداری کردند و پیغمبر به آنها سهم داد و از بنی نضیر کس مسلمان نشد، مگر یامین بن عمیر و ایوسعد بن وهب که مسلمان شدند و اموالشان محفوظ ماند.
      مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ (حشر/7) آنچه الله از [دارايى] ساكنان آن قريه‏ها عايد پيامبرش گردانيد از آن الله و از آن پيامبر [او] و متعلق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و درراه‏ماندگان است تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه را فرستاده [او] به شما داد آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت بازايستيد و از الله پروا بداريد كه الله سخت‏كيفر است.
     لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ (حشر/8) [اين غنايم نخست] اختصاص به بينوايان مهاجرى دارد كه از ديارشان و اموالشان رانده شدند خواستار فضل اللهو خشنودى [او] مى‏باشند و الله و پيامبرش را يارى مى‏كنند اينان همان مردم درست كردارند.
 ..............
      محمد پس از غارت قبیله‌ی بنی قینقاع و نابودی بنی قریظه حدود سه سال بعد دوباره به سراغ همان یهودیانی آمد از ان جنگ فرار کرده بودند و در اطراف مدینه ساکن بودند. او و سپاهیان جلادش یهودیان را به چشم منبع درآمد نگاه می‌کردند او پس از غارت تمام قبایل یهودی موجود در مدینه، شروع به غارت یهودیانی از بنی‌نضیر نمود که در قلعه‌ی خبر پناه گرفته بودند:
      آنگاه سال هفتم در آمد و پیغمبر در باقیمانده‌ی محرم سوی خیبر رفت و سباع بن عرفطه غفاری را در مدینه جانشین خویش کرد و با سپاه خود برفت تا به دره‌ی رجیع فرود آمد که میان خیبر و غطفان بود.
      ابن اسحاق گوید: آنجا فرود امد تا میان اهل خیبر و قوم عطفان حایل شود که غطفانیان خیبریان را بر ضد پیغمبر کمک ندهند و چون غطفانیان از آمدن پیغمبر خبر یافتند فراهم آمدند تا به کمک یهودیان شتابند و چون روان شدند از کار و کسان خود نگران شدند و پنداشتند که مسلمانان به آنجا حمله برند و بازگشتند و در جای خویش بماندند و پیغمبر را با خیبریان واگذاشتند.
      پیغمبر قلعه را یکایک بگرفت و نخستین قلعه که گرفت ناعم بود که محمد بن مسلمه آنجا از سنگ آسیابی که بر او افکندند کشته شد پس از آن قموص، قلعه‌ی ابن ابی ‌الحقیقی گشوده شد.
      پیغمبر از خیبریان اسیر بسیار گرفت که صفیه دختر حیی بن اخطب زن کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق و دو دختر عموی او از آن جمله بودند و پیغمبر صفیه را برای خویش برگزید.
و چنان بود که دحیه کلبی، صفیه را از پیغمبر خواسته بود و چون او را برای خویشتن برگزید دختر عموی صفیه را به دحیه داد.
آنگاه پیغمبر قلعه‌ها را بگرفت.
      این دفتار محمد درست مانند چنگیزخان است که هرگاه مکانی متعلق به دیگر ملل را فتح می‌کرد زن رئیس قبیله(یا کشور) متعلق به او بود.
این جنایتکار (محمد) حتی به هم‌پیمانانش هم از این سفره‌ای که الله (خدای وهمی) نصبیش کرده بود را بی‌نصیب نکرد:
      بنی سهم که طایفه‌ای از اسلم بودند پیش پیغمبر آمدند و گفتند: به خدا به محنت افتاده‌ایم و چیزی نداریم. پیغمبر چیزی نداشت که بدانها دهد و دعا گفت: خدایا حال آنها را می‌دانی و من توان کمک آنها را ندارو و چیزی نیست که به آنها دهم، بزرگترین قلعه‌ی خیبر را که خوردنی و روغن از همه بیشتر دارد برای آنها بگشای.
      روز بعد قلعه‌ی صعب گشوده شد هیچ‌یک از قلعه‌ها خوردنی و روغن از آن بیشتر نداشت.و به همین گونه قلعه‌ها را یکی یکی گرفتند که بزرگترین قلعه را علی ابن ابی‌طالب گرفت....
      وقتی پیغمبر خدا قموص را که قلعه‌ی ابن ابی الحقیق بود بگشود، صفیه دختر حیی بن اخطب را با زنی دیگر پیش پیغمبر آوردند، بلال آنها را بر کشتگان یهود گذر داد و آن زن که همراه صفیه بود فریاد زد و به صورت خود زد و خاک بر سر ریخت و چون پیغمبر او را بدید، گفت: این شیطان را از من دور کنید و بگفت تا صفیه را پشت سر او جای دادند و ردای وی را بر سرش افکندند و مسلمانان بدانستند که پیغمبر خدای او را برای خویش برگزیده است.
      محمد پس از اینکه دلباخته‌ی صفیه گردید، جمله‌ی پیشینش را فراموش نمود و از بلال خواست که چنین نکند:
      آنگاه پیغمبر که رفتار زن یهودی(همراه صفیه) را دیده بود به بلال گفت: "مگر رحم نداری که دو زن را بر کشتگانشان عبور دادی؟"
      دستور محمد به شکنجه، به قصد اعتراف گیری.
      کنانه بن ربیع بن ابی الحقیق را که گنج بنی نضیر پیش او بود به نزد پیغمبر آوردند و محل گنج را از او پرسیدند و کنانه انکار کرد و آنگاه یکی از یهودیان را پیش آوردند که گفت:" امروز کنانه را دیدم که اطراف فلان خرابه می‌گشت."
پیغمبر به کنانه گفت: اگر گنج را پیش تو پیدا کردم تو را بکشم؟
کنانه گفت آری. پیغمبر بگفت تا خرابه را بکندند و قسمتی از گنج را آنجا یافتند، پیغمبر از باقیمانده‌ی آن پرسید و کنانه از تسلیم آن دریغ کرد، پیغمبر او را به زبیر بن عوام سپرد و گفت: عذابش(شکنجه‌اش) کن تا آنچه را پیش اوست بگیری" و زبیر چنان با مشت به سینه‌ی او کوفت که نزدیک بودجان بدهد. انگاه پیغمبر او را به محمد بن مسلمه داد که به انتقام برادر خود محمد بن مسلمه گردنش را بزند.....( تاریخ طبری صفحه 1145) (2)
     یهودیان فدک نیز با اطلاع از این ماجرا تصمیم گرفتند که کل اموال خویش را به محمد بدهند به شرطی که آنها را نفی بلد (تبعید) کند و خونشان را نریزد، محمد هم پذرفت:
... و چون یهودیان فدک از این قضیه خبر یافتند کس پیش پیغمبر فرستادند که آنها را نفی بلد کند و خونشان را نریزد و اموال خویش را برای او بگذارند و پیغمبر هم پذیرفت.
این است آن حقیقت این دین جنایت‌پیشه! 
===============================
(1) بخاری کتاب المغازی باب حدیث بنی نضیر.

    (2) این موضوع در سیره‌ی ابن هشام جلد 2 صفحه‌ی 830 نیز آمده است.