۲۰ فروردین ۱۳۹۳

بررسی تناقض اشهد ان محمد رسول الله - گواهی می دهم که محمد نماینده الله است و اشهد ان علی ولی الله -گواهی می دهم علی ولی الله است.دروغین!!!

بررسی در دو جمله ای که مسلمانان در پیش نماز در اذان می گویند:
اشهد و ان محمدا رسول الله
بگردان :گواهی می دهم محمد نماینده الله است.
اشهد ان علیا ولی الله
برگردان :گواهی می دهم که علی سرپرست است
کسی نمی داند که این گواهی دادن برای چیست؟
آیا این گواهی دروغین پس از مرگ آنان هم بایسته است و هم اکنون نیز در جهان دیگر نماینده و سرپرستند؟
آیا گواهی سرپرستی علی بر الله است یا از سوی الله بر مردم؟
اگر سرپرستی علی بر الله است آیا الله خردسال بوده و نیازمند سرپرست بوده است؟
اگر سرپرستی علی از سوی الله بر مردم باشد آیا برای الله شریک برنگزیده ایم و یگانگی و یکتایی او را از میان نبرده ایم؟
همگان می دانند که گواهی در پیشگاه داور دادگاه برای روشن شدن درستی از نادرستی در میان دو یا چند نفر است که آنهم بدو گونه می باشد:
1-دیدن با چشم
2-شنیدن با گوش.
که تنها یکبار و شاید دوبار به آگاهی داور میرسد تا نادرستی را در یابد و بتواند رای درست بدهد.
اگر علی و محمد بدرستی برگزیده خداوند دادگر بوده اند که چیزی در پیشگاه او نادرست نیست تا با گواهی پی در پی و شبانه روزی ما روشن شود و یا با زور به برگزیننده بپذیرانیم که دچار لغزش شده ای از یادت رفته اینها را تو فرستاده ای در هالیکه ما از سوی خداوند نه دستوری شندیده و نه چیزی دیده ایم که خود میدانیم دروغ میگوئیم و خداوند هم بریش ما می خندد.آنچه که توتی وار بزبان نیاکان ما نهادند و سپس بامید بهشتی که کسی از آن بازنگشته است بازگو میکنیم.
اگر بر باور زنده شدن پس از مرگ در روز واپسین خداوند دادگر ما را با محمد و علی روبرو کند و بگوید اینان خود خواسته بودند و من برنگزیده ام و خود تازی نامه- قرآن راهزنی و گردنه بندی را اعتراف کرده اند و دروغ هم گفته اند که من همراه آنها بوده ام و با آفریدگانم جنگیده ام و شما هم هزار با تازی نامه قرآن را خوانده اید چرا بمن دروغ بستید.ما چه پاسخی داریم؟
و اگر محمد و علی بگویند که ما تازی هستیم و اینها ایرانی اند،نه ما به ایران رفته ایم و نه اینها را دیده ایم و نه می شناسیم و نه زبان یکدیگر را در می یابیم و انگهی ما هزار چهار سد سال پیش از اینها مرده ایم ما کجا و اینها کجا دروغ می گویند،آیا پاسخی دادگاه پسند داریم که بدهیم تا از آتش سوزان جهنم رهایی یابیم؟
آله دالفک-علی نماد شیعه گری


سوره البقرة ، آیه های ۱ به بعد

الف، لام، میم البقره یا ماده گاو آغاز میشود با الف، لام، میم. ببینید بعضی از مذاهب و اهل باورهای دیگر می‌آیند و هرچیزی که معنایی ندارد برایش می‌نشینند و حساب و کتاب درست میکنند به حساب خودشان، و می خواهند که در راه اندیشه خودشان بهش معنی بدهند. الف، لام، میم که در آغاز این بخشنامه سیاسی می آید هیچ معنی ندارد. اگر بخواهید شما دنبال این معانی بگردید از این قبیل حقه بازیها در تازینامه خیلی زیاد است. در الاعراف که حالا بعد از الانعام بهش میرسیم. شروع میشود با اف، میم، صاد. خوب معنی آنها را هم شما حتما میخواهید به یک جایی بچسبانید!؟ این مال موقعی است که خود این کتاب معنایی داشت. وقتی که میگه «من که خودم پشت درم، تورو دیگه کجا ببرم؟». شما اول ثابت کنید که این کتاب با همه خشونت ها و جنایاتش کتابیست که از طرف الله آمده بعد بیایید بگویید که مثلا این منظورش این بوده یا آن بوده. و عیبه که ما در این عصر تازه برویم دنبال خرافات و خودمون رو بچسبونیم به چیزی که اصلا دیناری و پشیزی بها ندارد. خود این کتاب بهایی ندارد که بخواهد صاحب اندیشه های دیگر بیایند بگویند که مثلا منظورش از این حروف ما بودیم یا من بودم. یا مثلا در شعراء طین، سین، میم این همه حرف. یک آدم حقه بازی بوده برای اینکه شما را به فکر وادار بکند می آید و میگوید. در النمل، طین، سین. خوب، یعنی چی؟ همینجوری شروع کرده و اینها رو گذاشته. یا مثلا در عنکبوت، الف، لام، میم. همینجوری که شما جلو برید میبینید که این حقه بازی رو به کار برده و هیچ معنایی رو هم نداره. این تک حرفی های آغاز بخشنامه های سیاسی تازی نامه به راستی و خارج از غرض هیچ معنایی ندارند. یا مثلا یا، سین. هیچ معنایی ندارد. مگر اینکه چون ی دارد و سین، بخواهد یک معنایی برایش بگذارد. یا مثلا همینجوری که می‌آییم جلو صاد. بیاییم بگوییم که مثلا صاد معنایش این بوده. در تمام بخش نامه های سیاسی تازی نامه، شما آغاز این بخش نامه ها را با حروف منفرد بدون معنایی میبینید، مثل المومن که ح، میم است و هیچ معنایی ندارد. و بسه دیگه ملت ایران برای معنا تراشی های بیهوده و این گونه چیزها. پس الف، لام، میم هیچ معنایی ندارد. یک حقه باز شارلاتانی که ما میبینیم در چند بند بعدش چقدر یاوه میگوید، چقدر چرند می گوید.