۰۷ مهر ۱۳۹۳

خاخامی یهودی به نام ابی بن کعب ملقب به سید القراء توانست قرآنی برای خود بنویسد که دو سوره بیشتر از قرآن عثمانی درونش بود.

ابی بن کعب ملقب به سید القراء از قبیله خزرج که پیش از اسلام از علمای یهود بود و بعد از اسلام در شما کاتبان مخصوص محمد در آمد و در جنگهای بدر و احد و خندق همه جا همراه او بود و در دوره عثمان نیز از جمله جمع آوران قرآن بود،در قرآن تدوین شده خودش دو سوره اضافی بنامهای حفد و خلع داشت که در قرآن عثمان وجود ندارد،و در عوض در آن دو سوره فیل و قریش یک سوره واحد بودند.
A.J Wenscink در مقاله ابن مسعود دایر المعارف اسلام،جلد دوم.


۰۶ مهر ۱۳۹۳

باید زنان ایرانی را گرامی بداریم و زنان تازی را فراموش کنیم.

داستان گرد آفرید دختر ایرانی که یکی از زیباترین داستان های شاهنامه ی فردوسی است
به دژ آگهي رسيد كه هجير گرفتار شد خروش از مردم بر آمد. در آن دژ زني بود مانند گردي سوار اهل جنگ و پهلواني نامدار كه گرد آفريد خوانده مي شد. گرد آفريد از گرفتاري هجير ننگش آمد پس زره سواران جنگ را پوشيد و بيدرنگ آماده نبرد شد، نهان كرد گيسو بزير زره و فرود آمد از دژ بكردار شير. كمر بسته بر اسب نشسته، گرز و كمان و شمشير بر زين، در برابر سپاه سهراب چو رعد خروشان يكي ويله كرد و گفت سالار اين لشكر كيست . لشكر توران پاسخي نداد سهراب پهلواني ديگر را در ميدان ديد و با خود گفت شكاري ديگر پيدا شد. بر خواست خفتان پوشيد خود جيني بر سر نهاد و اسب به ميدان گرد آفريد تاخت. گرد آفريد كمان را بزه كرد و بگشاد برو سهراب را تير باران گرفت. سهراب بر جاي ماند اما باران تير امان نمي داد پس سر و بدان را زير سپر پنهان كرد و رو به گرد آفريدگار نهاد چون سهراب نزديك رسيد، گرد آفريد كمان را بر بازو افكند و سر نيزه را سوي سهراب كرد سهراب چرخشي كرد و نيزه را بر كمر بند گرد آفريد زد. چنانكه زره بر تن او يك به يك دريده شد، و با نيزه او را بر زين پيچاند. گرد آفريد تيغ از نيام كشيد و بزد نيزه او بدو نيم كرد، و خود سر اسب را بسوي دژ بر گردانيده و هي بر تكاور زد . سهراب كه خشمگين شد ه بود به دنبال او اسب تاخت تا به كنار گرد آفريد رسيد دست پيش برد و برداشت خود از سرش، بند موي گرد آفريد از هم گسيخته و درخشان چو خورشيد شد روي او. آنزمان بود سهراب دانست مرد ميدان او يك دختر است با شگفتي گفت: اينان چگونه اند، از ايران سپاه ، چنين دختر آيد به آوردگاه.
زنانشان چنين اند ايران سران
چگونه اند گردان و جنگاوران 
سهراب كمند از زين گشاد و آنرا سو گرد آفريد انداخت كمر را ببند آورد و فرياد كرد از من رهائي مجوي ، اي ماهرو تو چرا به جنگ آمده اي بيهوده تلاش مكن كه رها نخواهي شد. گرد آفريد صورت خود به تمامي آشكار كرد چه جز آن چاره نداشت و گفت اي پهلوان دو لشكر ما را نظاره مي كنند آنها شمشير زدن و گرز كوفتن ما را ديده اند اكنون كه مرا با صورتي گشاده ببينند چه سخن ها خواهند گفت كه پهلوان از پس دختري در دشت نبرد بر نيامد هر چه بيشتر صبر كني ننگ بيشتر خواهي برد بهتر است كه آرامتر پيش رويم دژ و لشكر را بفرمان تو مي دهم هر زمان كه خواستي دژ را بگير. سهراب چون آن سخنان و صورت را ديد
ز ديدار او مبتلا شد دلش. 
پاسخ داد: از اين گفته ديگر باز مگرد. گرد آفريد سر اسب را برگردانيد و همراه با سهراب بسوي دژ رفت. كژدهم به در گاه دژ آمد و دختر را با آن خستگي نظاره كرد در دژ را گشادند و گرد آفريد به درون رفت. مردم دژ همه از گرفتاري هجير و آزار گرد آفريد غمگين بودند. كژدهم همراه بابزرگان دژ نزد دختر آمد و گفت خدارا شكر كه ننگي بر خاندان ما وارد نشد. گرد آفريد خنده فراوان كرد و بر بازوي دژ بالا رفت سهراب را ديد كه هنوز بر پشت زين نشسته همانجا كه بود ايستاده است. پس فرياد كرد اي پهلوان اكنون هم از كنار دژ و هم از سرزمين ايران باز گرد. سهراب پاسخ داد به ماه و مهر سوگند 
كه اين باره با خاك پست آورم
تو را اي ستمگر به دست آورم
چون دژ را گشودم از گفتار بيهوده ات پشيمان خواهي شد. آن پيمان كه با كردي چه شد. گرد آفريد خنديد و گفت كه تركان ز ايران نيابند جفت ، بيهوده غمگين مشو من روزي تو نبودم . دانم كه تو از تركان نيستي زيرا فر بزرگي بر تو پيدا است و پهلواني بزرگ هستي اما
چو رستم بجنبد ز جاي 
شما با تهمتن نداريد پاي،
آن روز يكي از لشكر تو زنده نخواهند ماند و بايد ديد بر سر خود تو چه خواهد آمد . بهتر است اين سخن را بشنوي و از تركان روي بتابي. سهراب چون سخنان آن دختر را شنيد ننگ آمدش. در كنار دژ جايي بود پايه بارو بر آن قرار داشت سهراب باخود به گفت: امروز وقت گذشت. به هنگام شب دژ را علاج خواهم كرد . چون سهراب رفت گژدهم به كاوس نامه نوشت و آنچه گذشته بود و داستان سهراب را يك به يك ياد كرده و افزود اين دژ مدت زيادي مقاومت نخواهد كرد. نامه را مهر كرد و از راه مخفي دژ سواري را نزد كاوس فرستاد و خود نيز همراه با خانواده خويش از همان راه بيرون شد. 

۰۳ مهر ۱۳۹۳

کشف و ضبط شمشیر دو لبه "ذوالفقار" توسط پلیس استرالیا !

بنا بر .روایتهای مورد قبول مسلمانان "ذوالفقار" نام شمشیر دولبه ای است که متعلق به "علی" امام اول شیعیان می باشد، شمشیر ذوالفقار در نزد شیعیان جنبه تقدس دارد و نماد اجرای عدالت می باشد.
ه گزارش آژانس خبری مسیحیان ایران (محبت نیوز)، در روز پنجشنبه 27 شهریور ماه طی بزرگترین عملیات ضد تروریستی در استرالیا یک جوان 22 ساله در شهر سیدنی بازداشت شد. این فرد متهم است قصد داشته تا در خاک استرالیا با سلاح سرد دست به حمله تروریستی بزند. به گفته پلیس سلاح سرد یافته شده در محل اقامت او شمشیر بلند دولبه ای به نام "ذوالفقار" بود.
یک مقام پلیس سیدنی در اظهاراتی شگفت انگیز به روزنامه دیلی میل استرالیا گفت که این افراد قصد داشتند یک استرالیایی را در شهر سیدنی با شمشیری به نام "ذوالفقار" گردن بزنند و از عملیات خود فیلم بگیرند و در فضای مجازی به نمایش بگذارند تا از این طریق باعث ترس و وحشت استرالیائی ها شوند.
به نقل از فرانس پرس ، این عملیات گسترده در ساعات اولیه روز پنجشنبه با حضور هشتصد پلیس استرالیایی آغاز شد. پلیسها در یک عملیات ضد تروریستی برنامه ریزی شده به چند مکان در حومه شمالی غربی شهر سیدنی و سه نقطه در حومه بریسبین حمله کردند. در سیدنی مجموعن از بیست و پنج نقطه بازرسی به عمل آمد و 15 نفر مورد بازجوئی قرار گرفتند.
عملیات پلیس در بریسبن محدود به سه مکانی بود که در ارتباط با یک کتابفروشی کتب اسلامی قرار داشتند. این کتابفروشی اسلامی در محله "لوگان" هفته پیش مورد بازرسی قرارگرفته بود و به علت ارتباط احتمالی با فعالیتهای تروریستی تعطیل گردید.
در این عملیات علاوه بر مدارک مربوط به ارتباط مظنونین با فعالیتهای تروریستی و افراط گرایانه اسلامی، مقادیری پول نقد و یک شمشیر که بر روی تیغه آن کلمه "ذوالفقار" نوشته شده بود ضبط شد.
مظنون دستگیر شده اصلی که گفته می شود طراح این عملیات بوده و قصد داشته تا آن را به اجرا بگذارد "عامَرجان آذری" نام دارد. اکنون وی متهم است که قصد "ایجاد رعب و وحشت در جامعه استرالیا" را داشته است. دادگاه از قبول وثیقه برای آزادی او به علت جنائی بودن اتهاماتش سر باز زد و تاریخ 13 نوامبر 2014 را برای تشکیل اولین جلسه رسیدگی به اتهامات آقای آذری تعئین نمود. گفته می شود او دارای مدرک تحصیلات دبیرستانی است و به عنوان یک کارآموز مکانیک مشغول کار می باشد.
در عملیات روز پنجشنبه غیر از متهم اصلی 9 نفر دیگر نیز توسط پلیس بازداشت شدند. یک مرد 24 ساله در بین بازداشت شدگان است که به خاطر حمل و نگهداری سلاح غیر مجاز تفهیم اتهام شده است. علاوه بر آن از 2 زن نیز بازجوئی شد و از آنان خواستند تا برای ادای توضیحات و شهادت در دادگاه حضور یابند.
یادآور می شود که بنا بر روایتهای مورد قبول مسلمان "ذوالفقار" نام شمشیر دولبه ای متعلق به "علی" امام اول شیعیان می باشد که از نظر سنی ها چهارمین جانشین قانونی محمد پیامبر مسلمانان می باشد. شمشیر ذوالفقار در نزد شیعیان جنبه تقدس دارد و نماد اجرای عدالت می باشد. بنا بر اعتقاد شیعیان علی با این شمشیر خود که بسیار بزرگ و برنده بود و شکل عجیبی داشت گردن یهودیان و کافران و منافقین بسیاری را طی جنگهای دوران اولیه اسلام از بدن جدا کرده است.
البته هنوز اعلام نشده است افراد دستگیر شده که می خواستند با شمشیر ذوالفقار خود در استرالیا وحشت ایجاد کنند، از مسلمانان شیعه بودند یا تند روهای سنی معروف به جهادیون سلفی. فقط مشخص شده است که آذری چند مکالمه تلفنی درباره برنامه خود با "محمد علی بریاله ای" یک مبلغ خیابانی مسلمان معروف در سیدنی داشته که به احتمال زیاد شنود همین مکالمات باعث هوشیاری پلیس شده است.
محمد علی بریاله ای که او نیز دستگیر شده، در نقاط شلوغ شهر سیدنی درباره اسلام با غیر مسلمانان صحبت می کند و آنها را به اسلام دعوت می نماید. وی که پیشتر نگهبان کلوپهای شبانه در آن سیدنی بوده است و سابقه بازی در یک سریال تلویزیونی محبوب استرالیائی را نیز دارد.
در گزارش تصویری زیر ضمن معرفی مظنون اصلی "عامَرجان آذری" ، به معرفی "بریاله ای" نیز پرداخته می شود و بخشی از فعالیتهای او را در حالی که اسلام را "دین رحمت و شفقت" اعلام می کند نشان می دهد.

آیه مربوط به محمد در انجیل یافت شد.

من تونستم آن آیه ای که مسلمانان می گویند در انجیل در مورد محمد است را پیدا کردم که عیسی مسیح آمدن محمد را به یارانش می گوید.
انجیل مرقس بخش سیزدهم آیه 22

چون مسیح ها و پیغمبران دروغین ، بسیار ظهور خواهند کرد و معجزات حیرت انگیز انجام داده ، مردم را فریب خواهند داد، بطوری که اگر ممکن می بود، حتی فرزندان خدا را نیز از راه راست منحرف می کردند. 

۳۰ شهریور ۱۳۹۳

آیا محمد پیامبر الله در آمد خود را از راهزنی بدست می آورد؟

آری .
به نسک صحیح بخاری نگاهی می اندازیم تا این گفته را به شما ثابت کنیم.
صحیح بخاری پوشینه چهارم برگ 108 شماره 88 ،بخش چه در نیزه گفته شد.
در آمد مسلمانان و محمد از جزیه(پول امنیت از کافران)خراج(دارایی از کشاورزان کافر)(غنایم دارایی که در جنگ به دست می آمد)فی به چم پول زور(دارایی کافرانی که وارد جنگ نمی شدند)سراسر این چیز های از جهاد بدست می آمد.


داستان دردناک پیرزنی به نام ام قرافه که بدست محمد پیامبر الله بدنش تکه تکه شد.

ام قرافه ) فاطمه بنت ربیعه بن بدر (که رهبری خاندان بنی فرازه را به عهده داشت.
ام قرفه یک پیرزن که سمبل غرور و افتخار تبار فرازه بود که برای بزرگداشت او پنجاه شمشیر از خاندانش  به عنوان پیشکش در خانه اش آویزان کرده بودند.
او دارای 12 پسر و یک دختر زیبا رو بود.
در ژانویه سال 628 پس از مسیح محمد به پسر خوانده اش زید بن حارث دستور می دهد که به خاندان فرازه در روستای وادى القرى که در 112 کیلومتری )در دره ی روستا،روی جاده دومال الجندل،در پیش مسیر سوریه( مدینه بود .
مسلمانان ناهمدل این بودند که یک زن رهبر یک تبار باشد و محمد گفته بود که اگر یک زن رهبر یک مردم باشد آن مردم سر افراز نخواهند شد.

پس زید سربازان مسلمان را آماده کرد که در شب به خاندان بنی فرازه شبیه خون بزنند.
چرا اینکه محمد دستور داد تا یورش ببرند ؟زیرا زندگی خودش را از غنیمت گرفتن از جنگ با کافران می گذراند.
در آمد مسلمانان و محمد از جزیه(پول امنیت از کافران)خراج(دارایی از کشاورزان کافر)غنایم (دارایی که در جنگ به دست می آمد)فی به چم پول زور(دارایی کافرانی که وارد جنگ نمی شدند)سراسر این چیز های از جهاد بدست می آمد.
زید با سربازان زیادی را آماده جهاد شد و سپس به کافران  بنی فرازه یورش بردند و بسیاری دارایی ها برای خودشان وپیامبر الله بدست آورند.
کافران با همه ی توان خود به پدافند خود و خانواده شان در برابر سربازان اسلام پرداختند.
ولی آنها آماده مغابله با یک یورش غافلگیرانه با نیروهای کار آمد را نداشتند .
ولی بسیار دشوار بود که با کسانی بجنگند که دارای مهارت جنگی بسیاری بود و برای بدست آوردن دارایی برای گذراندن زندگی خود به جنگ رهسپار شده بودند.
پس از اینکه کسانی که در پشت می جنگیدند کشته شدند ،جهادیان آنها را گرفتند و آنها  پسران و دختر امه قرافه را برده ساختند .
زید ام قرفه را به یک جهادگر به نام قیس بن مُشین تا او را بکشد.
غیس بن مُشین پای او را به دو شتر بست،سپس مسلمانان شتر های را در دو سوی گوناگون به گریز وادار کردند.
ام قرفه زن سالخوده ای گرامی که ،نمی توانست زیر شکنجه تاب بیاورد.او با رنج بسیار جان سپرد.
بدن او را اندام به اندام تکه تکه کردند.خونش بر روی سراسر زمین ریخته شد و خونش زمین را رنگ آمیزی کرد جایی که زندگی می کرد.
سپس جهادیان سر ام قرفه را جدا ساختند.
غیس بن مشین سر ام قرفه را به زید می دهد.یک جهادگر به نام سلمه بن امر الاکوا دختر ام قرفه را از آن خود کرد.
پس ازآن،کسب و درآمد روزمره.جهادگران دارایی های کافران را از جمله انبارهایشان را غارت کردند .زنان و بچه های کافران مانند کالاهایی بودند که باید در بازار برده فروشی به فروش می رسیدند یا آنها را به عنوان برده نگاه می داشتند.
پیامبر الله فراموش نکرده است که سوره ی غنایم جنگی برای توجیه غارت در جهاد را در تازی نامه بنویسد.
سوره 8 غنایم جنگی الانفال آیه 69
فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا وَاتَّقُوا اللَّـهَ إِنَّ اللَّـهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 
برگردان الهی قمشه ای
پس اکنون از هر چه غنیمت گرفتید بخورید حلال و گوارای شما باد، و الله ترس و پرهیزکار باشید، که الله آمرزنده و مهربان است.
زید دارایی های جنگی و سر ام قرفه را به محمد می دهد و او از این درآمد بسیار شادمان می شود.
20 درسد دارایی های جنگی از آن الله و پیامبرش می باشد.
سوره 8 غنایم جنگی الانفال آیه 41
وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّـهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَىٰ وَالْيَتَامَىٰ وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللَّـهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَىٰ عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللَّـهُ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
و (ای مؤمنان) بدانید که هر چه غنیمت و فایده برید خمس آن خاص الله و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و در راه سفر ماندگان (از خاندان او) است، اگر به الله و به آنچه بر بنده خود (محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلم) در روز فرقان، روزی که دو سپاه (اسلام و کفر در جنگ بدر) روبرو شدند نازل کرده‌ایم ایمان آورده‌اید، و الله بر هر چیز تواناست.
رهنمود،اگر شما به الله  و پیامبرش ایمان دارید .ما بر بنده خود در روز داوری ،روزی که از دو نشست دو نیروفرو فرستادیم.
برای الله که نیرویش بر همه چیز استوار است.
الله بسیار مشتاغ بود که غنایم جنگی را با او تقسیم کنند.
سر ام قرافه را در خیابان های مدینه می گردانند تا درسی آموزنده ی خوبی برای مردم باشد.
عموی محمد به نام حزن ابن ابی وَهَب علاقه خود را نسبت به دخترزیبای ام قرافه نشان داد .محمد از سلمه بن امر الکوا خواست تا آن دختر را به عمویش بدهد .پس سلمه او را به حزن ابن بی وهب داد .پس وهب با دختر ام قرافه به عشق گذرانی پرداخت.
سرچشمه ها:
سیره الحلبیه پوشینه سوم برگ 180
سیره الحلبیه پوشینه 3 برگ 174
سیره نبویه ابن هشام پوشینه 4 برگ 273
حدیث صحیح بخاری ،پوشینه 5،برگ 136
صحیح بخاری،پوشینه 4،برگ 97
صحیح بخاری پوشینه 4 برگ 108
نثار،پوشینه 8،برگ 227،
حدیث ترمیده،پوشینه5،برگ 457
خواندن مرتب در اسلام- SYSTEMATIC  READING IN ISLAM
نوشته دکتر النجار برگ 58-SYSTEMATIC  READING IN ISLAM
کتاب خواندن مرتب اسلام نوشته دکتر النجار برگ 58- SYSTEMATIC  READING IN ISLAM
تازی نامه )غرآن(