هوشنگ شهریار ایران
در اساتیر ایران
آمده است که نام هوشنگ معمولا چه در اوستا چه در متون تاریخی با لقب پیشداد آورده
شده است .
پیشداد معال صفت
اوستایی پرزات است که از دو جز تشکیل شده پره به معنی پیش و زادتَ به معنی دادو
قانون و روی هم به معنای نخستین دادگستر یا نخستین کسی که قانون آورد .
از این رو در
اکثر روایات تاریخی لقب پیشداد را به همان معنی آن دادگستر عادل اول و نخستین کسی
که داوری به داد کرد آورده اند در آنجا که هوشنگ آتش را پیدا کرد و گفت این فروغ
ایزدی است ک باید از آن پاسداری گردد حکیم خردمند توس چنین می گوید.
در اساتیر ایران
آمده است که نام هوشنگ بیشتر چه در اوستا چه در نوشته های تاریخی با فرنام-لقب
پیشداد آورده شده است.
پیشداد برابر
فروزه ی –صفت اوستایی پَرَزادتَ است که از
دو جز پدید آمده است پَرَ به چم پیش و زادتَ به چم داد و و غانون و روی هم به چم
نخستین دادگستر یا نخستین کسی که قانون آورد.
از این رو در
بیشتر داستان های تاریخی پاژنام-لقب پیشداد را به همان چم آن دادگستر داور اول و
نخستین کسی که داوری به داد کرد آورده اند .
بنیاد نهادن جشن
سده
آیین و کیش
نیاکان خداپرستی بود و آتش به نزد ایشان
همچون پیشگاه و مهراب بود در آن زمان آتش از دل سنگ پدید آمد و گیتی را روشنی
گسترانید روزی شاه گیتی با تنی از بزرگان به کوه گذر کرد که ناگهان چیزی از دور
دراز و سیاه رنگ و تیز رو پدیدار گشت که دو چشمش همچون دو چشمه ی خون بود و از دود
دهانش گیتی تیره و تار شده بود هوشنگ چون آن بدید سنگی به دست گرفت و آن را به
نیروی کیهانی به سوی آن مار پرتاب کرد لیکن مار بگریخت و آن سنگ کوچک به سنگ بزرگی
خورد و هر دو سنگ شکسته شدند و از آن فروغی پدیدار گشت آن مار کشته نشد و لیکن از
آن سنگ آتش پدیدار گشت
پس هوشنگ از اینکه پروردگار آفریننده ی کیهان چنین
فروغی به او ارزانی داشت به درگاه او نیایش بسیار کرد و یزدان را آفرین خواند و
گفت این فروغ ایزدی است که از آن باید پاسداری گردد پس چون شب فرا رسید هوشنگ با
مردم آتشی به بزرگی کوهی برافروخت و جشنی به پا کرد و به باده نوشی پرداخت و نام
آن جشن فرخنده را سده نهاد . و بدین سان این جشن سده از هوشنگ به یادگار ماند آن
گاه هوشنگ را به آباد کردن گیتی پرداخت و از همین روست که نام او در گیتی به نیکی
بماند .
زهوشنگ ماند این سده یادگار
بسی باد چون او دگر شهریار
که از آباد کردن جهان شاد کرد
جهانی به نیکی از او یاد کرد .
در آنجا که هوشنگ
آتش را پیدا کرد و گفت این فروغ ایزدی است ک باید از آن پاسداری گردد حکیم خردمند
توس چنین می گوید،
بگفتا فروغیست این
ایزدی
پرستید باید اگر
بخردید
بیشترینه آنان که
ایرانیان باستان را به آتش پرستی انگ-متهم کرده اند به این بیت تمسک جسته اند.حال
که باید گفت این برداشتی است از سر نااگاهی است واژه ی پرستیدن در کنار چم ،نیایش
و بندگی به چم خدمت کردن و پاسداری بسیار به کار می رود و در اینجا نیز مراد چم
دومی است نه نخستین .و هوشنگ با این دستور به راستی فرمان به پاسداری از آتش داده
است تا خاموش نگردد و مردم از سود آن بهرهمند گردند و این چم به گونه ی نمایان در
واژه ی پرستار جلوه گر است که کار او خدمت و پاسداری از بیمار است نه پرستش و بندگی
او و آخرین برهان و دلیل بر اینکه منظور فردوسی از آوردن این واژه خدمت و پاسداری
بوده و نه عبادت این دو بیت است.
نیارا همی بود آیین و کیش
پرستیدن ایزدی بود پیش
بدان گه بُدی آتش خوبرنگ
چومر تازیان راست
مهراب سنگ
واژه نامه
پرستش:نام بن واژه
parastisn
پرستار:نام بن واژه
parastar
کسی که خدمت بیمار را می کند.
پرستیدن:ریشه
parastitan
ستایش کردن،بندگی کردن،پاسداری کردن.