گاو سریشوک در ایران باستان
گاو
سریشوک یا هذیوشاز جانوری کهن
که در داستان های ایران باستان بیان شده است که نامش نیز در نسک های اوستا آمده است .در اساتیر
ایران باستان که به پیش از
دوران زرتشت باز میگردد مردم در دوران کهن نمی توانستند از سرزمینی
به سرزمین دیگر بروند مگر بر پشت این گاو سوار شوند.بر پایه ی یکی از این از
داستان ها، در دوران تهمورث زمانی که مردم در هنگام جابجایی بر پشت این گاو بودندآتشدان آنها بدست توفان به دریا می ریزد و بجای آن سه آتش
بزرگ اساطیر که همان آتش های آشویی هستند جای آن را میگیرند و با درخشش و روشنایی چیره
کننده ای راه را برای گذر مردم نمایان می سازند.این گاو
در فرشگرد یا بازسازی جهان واپسین جانوری است که باید کشته شود و
تا آن زمان گوپ شاه که جانوری کهن به گونه ای نیم آدم-نیم گاو است از او
نگهداری می کند.گاو سریشوگ با نام هذیوش نیز آمده است.
براغ در
اسلام جانوری سپید رنگ با پیکری میان استر و درازگوش است که نزدیک رانهایش دو بال
داشته ،و در هر گام به اندازه میدان دید خود پیش می رفته است.
در اسلام
محمد پیامبر الله با براغ به و از مزگت نا
پاک )مسجد الحرام(به دورترین مزگت)مسجد الاقصی ( به آسمان هفتم رهسپار
می شود تا الله بهشت و دوزخ را به او نشان بدهد.
گوشزد:آسمان هفتم نیز از داستان کهن ایران گرفته شده است.
این داستان در تازی نامه
سوره 17 الاسراء فرزندان اسرائیل آیه 1
پاک و
شایسته است الله که در شبی خجسته بنده ی خود )محمد(را از مزگت ناشایست)مسجد الحرام( به دورترین مزگتی ) الاقصی ( که پیرامونش
همایون و پر روزی ساختیم سیر داد تا آیات و رازها پنهان خود را به او بنماییم که
او الله به راستی شنوا و بیناست.
این
داستان در نسک صحیح مسلم
حدیث
شماره234
أنس بن
مالک (رض) گفت : رسول خداوند (ص) فرمودند:« براغ
را آوردم،براغ جانوری سفید رنگ و درازی بوده که بزرگ تر از الاغ و کوچک تر از استر
بوده است و پای خود را تا گوشه چشمش می برد، من سوارش شدم تا اینکه به خانه پاک )بیت المقدس(
رسیدیم و افسارش را به نرده ای بستم که
پیامبران نیز چهارپایان خود را به آن می بستند و سپس وارددورترین مزگت )مسجد الاقصی( شدم و دو رکعت نماز خواندم سپس به آسمان رهسپار شدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.