آنچه که
در سیرت و روش پیامبر اسلام قطعیت دارد، مجوز در اختیار داشتن همزمان 4 همسر و تعداد
نامحدودی کنیز(بعنوان شریک جنسی) برای مردان مسلمان و تعداد بیشتری همسر برای خود
محمد ابن عبدالله میباشد(1).
اما با بررسی
آیات قرآن، متوجه تناقضی عجیب در این امر خواهیم شد، قرآن از یک سو برای مردان مسلمان
مجوز چهار بار ازدواج و در اختیار داشتن چهار زن بطور همزمان را میدهد و از سوئی
دیگر شرطی به عنوان عدالت را بیان مینماید؛ اما در جائی دیگر از قرآن بیان میشود
که امکان ندارد شما(مسلمانان) بتوانید عدالت را برقرار نماید، با این گفته مجوز
چهار همسر بطور همزمان در اختیار داشتن، بطور خودکار حذف میشود.
مثالی میزنم:
شما به فرزندانتان
میگوئید که من به شما دوچرخه، رایانه، ساعت و کفشی را خواهم خرید اگر در تمام درسهایتان
نمرهی 20 بگیرید، ولی اگر نتوانستید همه را بیست بگیرید من به شما تنها کفشی را خواهم
خرید. شما در جائی دیگر خطاب به فرزندانتان میگوئید که امکان ندارد که شما
بتوانید در همهی درسها نمرهی بیست بگیرید، زیرا
شما کسی هستی که انها را کاملا میشناسی و سخن شما در مورد آنها قطعیت دارد. معنی
این سخن این است که به فرزندانتان تنها کفشی را خواهی خرید.
قرآن هم
دقیقا همین موضوع را بیان مینماید:
وَإِنْ
خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُواْ فِي الْيَتَامَى فَانكِحُواْ مَا طَابَ لَكُم مِّنَ
النِّسَاء مَثْنَى وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُواْ
فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلاَّ تَعُولُواْ(نساء/3) و اگر
بيمناكيد كه در حق دختران يتيم با انصاف رفتار نكنيد، در اين صورت از زنانى كه
مىپسنديد دو و سه و چهار تن را به همسرى درآوريد، و اگر مىترسيد كه مبادا
عادلانه رفتار نكنيد، فقط به يك تن، يا ملك يمين اكتفا كنيد، اين نزديكتر است به
اينكه ستم نكنيد.
در اینجا
الله بیان میگوید:
شما در صورتی
مجاز به داشتن چها همسر هستید که عدالت برقرار نمائید و اگر نتوانید این عدالت را برقرار
نماید پس تنها یک همسر و یا کنیزانی میتوانید در اختیار داشته باشید.
اما به این
آیه توجه نمائید:
وَلَن تَسْتَطِيعُواْ
أَن تَعْدِلُواْ بَيْنَ النِّسَاء وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُواْ كُلَّ
الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ
اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا (نساء/129) و هرگز نميتوانيد در ميان زنان، عدالت كنيد، هر چند
كوشش نمائيد، ولي به كلي تمايل خود را متوجه يكطرف نسازيد كه ديگري را به صورت بلا
تكليف در آوريد، و اگر راه اصلاح و پرهيزگاري پيش گيريد، خداوند آمرزنده و مهربان
است.
در این ایه
الله بیان مینماید که شما هرگز نمیتوانید بین همسرانتان عدالت را برقرار نمائید،
حتی اگر به شدت خواهان برقراری عدالت باشید؛ با این سخن قران عملا بیان مینماید
که مسلمانان نمیتوانند بیش از یک همسر محصنه را در اختیار داشته باشند.
اما تحلیل
این مطلب
برای توجیه
این سخن دو احتمال وجود دارد:
1- قرآن و
سنت(روش) محمد ابن عبدالله متناقض هم هستند.
2- منظور
قرآن از عدالت، عدالت واقعی نیست.
اگر احتمال نخست
را بپذیریم، پس احتمال دوم خود به خود حذف خواهد شد؛ اما اگر احتمال نخست را رد نمائیم،
پس چارهای جر پذیرش احتمال دوم نداریم، با پذیرش این احتمال، باز قرآن دچار تناقض
گوئی میگردد، آنجائی که سطح عدالت را تا مرز بیعدالتی پائین میآورد.
=============================================
(1)
خديجه دختر خويلد
وى نخستين همسر محمد بود، بيستو پنج سالگی با او که
بیوه زن ثروتمندی بود چهل ساله ازدواج نمود.
سوده دختر زمعه
او دومین همسر وی بود و شوهرش به حبشه مهاجرت کرد و در
آنجا مسیحی گردید.
عايشه دختر ابوبكر
او در سن 9
سالگی با محمد که در حدود 55 ساله بود ازدواج
نمود.
حفصه دختر عمر
همسر وى (خنيس بن حذافه سهمی) در جنگ بدر کشته شد و
هنگامیکه عدهاش به پايان رسيد، پدرش(عمر) هنگامیکه همسر عثمان از دنيا رفته بود،
به عثمان پیشنهاد ازدواج با او را د اد. عثمان گفت: فعلاً قصد ازدواج ندارم. عمر
اين مطلب را به محمد گفت، محمد نیز در پاسخ بیان نمود که حفصه به ازدواج مردى بهتر
از عثمان در خواهد آمد و عثمان با زنى بهتر از حفصه ازدواج مىكند. و سپس محمد
حفصه را از عمر خواستگارى كرده و به ازدواج خويش در آورد و دختر خود امكلثوم را
به عثمان داد.
أم حبيبه رمله دختر ابوسفيان
شوهر او نیز هنگام مهاجرت به حبشه مسیحی گردید.
ام سَلَمه دختر أبى أميه
شوهر او در جنگ احد کشته شد.
زينب دختر جَحش
جُويريه دختر حارث بن أبى ضرار
جويريه از قبيله بنى مصطلق بود به رهبرى رئيسشان حارث
بن أبى ضرار که محمند به نبرد با آنان برخاست و آنها را در خانههايشان به شكست
واداشت و بسيارى از مردان و زنان و فرزندان آنها را اسير ساخت و اموال فراوانى را
به غنيمت گرفت؛ از جمله زنانى كه به اسارت در آمدند، جويريه دختر حارث بود كه در
سهم غنيمتى يكى از مسلمانان قرار گرفت. جويريه خود را از وى خريدارى كرد(يعنى با
او به توافق رسيد كه در برابر آزادى خود مبلغى پول به او بپردازد) و سپس نزد محمد
آمد و عرض كرد: اى فرستادهی الله من جويريه دختر حارث بن أبى ضرار هستم كه رئيس
قبيله خود بود. دشوارىهايى كه در اين مسير ديدم بر شما پوشيده نيست، من در سهم
ثابت بن قيس قرار گرفتم و خود را از او خريدارى كردم و اينك نزد شما آمدهام تا در
زمينهی مقدار پولی که باید بپردازم، مرا يارى نمايى.
ریشهی ماجرای افک و اتهام به عایشه را باید در اینجا
جست.
صفيه دختر حى بن اخطب
او دختر رئيس قبيله بنى نضير از یهودیان بود كه پس از
كشته شدن شوهرش كنانة بن ربيع بن ابى الحقيق در غزوه خبير به اسارت مسلمانها در
آمد.
بدون شک ازدواج او با صفیه مصداق
تجاوز جنسی محمد بر زنان دگراندیش است.
ميمونه دختر حارث هلاليه
او بیوه زنی است که آخرین همسر محمد میباشد.
كنيزكان
از جمله كنيزان محمد، ماريه قبطيه دختر شمعون بود كه
فرزندى به نام ابراهيم از او زاده شد(گفته میشود که این فرزند بخاطر ارتباط وی با
یکی از بردگان محمد زاده شد) و در كودكى
از دنيا رفت و ديگرى ريحانه قرظيه دختر زيد بوده است…..