گزارش تکان دهنده سازمان ملل از آمار تجاوزها در زندان های رژیم
در زندان های ایران چه می گذرد؟
احمد شهید نماینده ویژه سازمان ملل از سال ۲۰۱۱ در مورد نقص حقوق بشر در ایران دست به تحقیقاتی زده که از یک سوی شگفت انگیز و آگاه کننده، و از سوی دیگر غم انگیز و تکان دهنده است. این بررسی ها بر اساس تماس مستقیم با ایرانیان برون مرزی، با دوستان، همکاران، و بستگان زندانی ها، در درون و بیرون کشور بوده است. رژیم ضد انسانی ایران که تلاش دارد سرپوش روی همه جنایت هایش بگذارد، تا کنون توانسته مردم ایران و جهان را از عمق فاجعه ای که درون هزار هزار زندان، و در پس پرده صورت می گیرد، ناآگاه و بی اطلاع نگاه دارد.
مریم صبری پس از دستگیری در سال ۸۸، چندین بار مورد تجاوز جنسی قرار می گیرد. آیا زنان بی خردی که در
این ۳۵ سال رأی دادند و رژیم را نگاه داشتند، در جنایت هایی که بر سرهزاران بانوی ایرانی آمده
گناهکار و مجرم نیستند؟. پس مجرم کیست؟. اگر مردم رأی نمی دادند که رژیمی در کار نبود.
احمد شهید از وضعیت بد جسمانی و روانی زندانیان، از ستم و بی دادگری رژیم نسبت به دیگر باوران، به ویژه ظلم و ستم بیکران نسبت به پیروان بهایی، اعراب خوزستان، و گروههای دیگر در این دو سال گزارش های مستندی به سازمان ملل ارائه داده است. آخرین تحقیقات این مرد بزرگ، در مورد شکنجه و تجاوز به زندانیان می باشد. آمار به دست آمده پس از تماس و گفتگو با نزدیک ۵۰۰ قربانیان رژیم، نشان می دهد که در زندان های رژیم به ۸۵٪ زنان، و ۳۵٪ مردان تجاوز می شود. این خبر سوزناک و کشنده است که چگونه انسان ها، به ویژه زنان، امروزه در ایران بی ارزشند و بازیچه دست آخوند جنایتکار قرار گرفته اند.
زندان، در کشورهای اروپایی
در شماری از کشورهای اروپایی، زندان جایگاهی است که مجرم را از رفتار نادرست و کاربد اجتماعی باز می دارد و به او می آموزد که به حقوق دیگران احترام گذاشته، و رفتاری انسانی با همگان داشته باشد. در چنین شرایطی، زندانی از کار نادرست و اشتباه گذشته خود باز می گردد و پس از آزادی، می تواند عضو مؤثری در جامعه بوده، حتی اشتباهات خود را جبران می نماید. در چنین شرایطی، زندان یک ندامتگاه و جای پشیمانی برای گذشته مجرم به شمار می اید.
نکته دیگر آن که در این کشورها، زندانی سیاسی و زندانی عقیدتی وجود ندارد. باورهای دینی و سیاسی هرفرد مربوط به خودش بوده، دولت و رژیمی نمی تواند از مردم بازجویی نماید که چرا چنین عقیده سیاسی دارند، و چرا بدان دین و آئین گرویده اند؟. بنابراین، گزینش و انتخاب دین و داشتن روش و مرام سیاسی خاص، از جمله حقوق انسانی است، به دولت و مردم دیگر هیچگونه ارتباطی ندارد.
رژیم های دیکتاتوری
رژیم های مذهبی هم که یک سر طنابشان به آسمان دوخته شده، و سرنوشت بشر را چندین هزار سال پیش چوپانان و بیابانگردان به نام خدای آسمان ها تعیین کرده اند، از گروه دیکتاتورهای فاشیستی هستند که حقوق انسان ها و مدنیت و خردمندی را نادیده می گیرند. تنها درچنین جوامع دیکتاتوری و زورگویی و یا مشابه آن است که رژیم های خودکامه ملتی را برده و نوکر خود به شمار آورده و انتظار دارند همه مانند خودشان فکر و عمل کنند.
وقتی آمار ظاهراً نشان می دهد که ۹۶.۲٪ از مردم عراق به صدام رأی داده اند، و یا همان میزان در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ به جمهوری اسلامی، می توان به عمق فاجعه و دیکتاتوری فاشیستی دو جامعه عراق دوران صدام و ایران رژیم اسلامی پی برد. آیا ۱۸ میلیون نفری که ناآگاهانه به روحانی رأی دادند و باردیگر به رژیم اسلامی مشروعیت بخشیدند در حالی که زور پشت سر آنان نبوده را چگونه می توان تعبیر نمود، رأی دادن با زور و قلدری، و یا خود اختیاری، و بی خردی؟!.
شکنجه و تجاوز در زندان های رژیم
از روزی که این رژیم بی فرهنگ و به راستی می توان گفت خون آشام بر سرنوشت کشور و مردم ما تکیه زد، در هر شهر و کوچه و برزن قصابخانه و قتلگاهی بنام زندان ساخته شد. دو گروه ازقصابان رژیم، از آخوند گرفته تا پاسدار، در هزار هزار این زندان ها، زنان، دختران، و جوانان کشور را به بند کشیده، و زیر شکنجه و تجاوزهای جنسی قرار دادند
ژاله احمدی، پزشک و پژوهشگر، در «دائره المعارف زنان و فرهنگ اسلامی»، مینویسد: “در بین سالهای ۶۰ تا ۶۶ هزاران زندانی سیاسی زن بازداشت شده و در زندانهایی مانند اوین و گوهردشت نگاهداری شدند. بگفته احمدی این دسته از زندانیان که تحت نظارت نزدیک توابین و ناظران زن و در دستان محافظان مرد زندان قرار داشتند که آنها را شکنجه داده، به آنها تجاوز کرده، با آنها ازدواج کرده یا آنها را اعدام میکردند. احمدی سپس به توصیف شکنجهها پرداخته و با بیان اینکه زندانیان تحت شستشوی مغزی، تحقیر و تخریب روحیه قرار داشتهاند، میگوید که برخی از زندانیان جهت پایان این شکنجهها تصمیم به ازدواج موقت با زندانبانها میگرفتند و برخی دست به خودکشی میزدند.”
آذر آل کنعان، کتایون آذرِی و مارینا نمت از جمله افرادی هستند که با رسانهها مصاحبه کرده و میگویند که مورد تجاوز قرار گرفتهاند: آذر آل کنعان (نام مستعار: نینا اقدم)، یکی از فعالان کرد، در یک مصاحبه ویدیویی گفته که در اوایل سال ۱۳۶۱ به همراه کودک یکساله خود دستگیر شده، در حضور دخترش به شدت شکنجه شده و یکبار نیز در زندانی در کردستان توسط بازجویش به او تجاوز جنسی شدهاست.
کتایون آذرِی میگوید که در سن ۱۷ سالگی در یکی از زندانهای جمهوری اسلامی توسط بازجوی خود که شخصی به نام حاج آقا صفایی بوده به طرز بسیار خشنی مورد تجاوز قرار گرفتهاست.
عزت مصلی نژاد درباره توجیه مذهبی تجاوز مینویسد که: ” اگر چه قرآن مجازاتی برای زنا مشخص میکند ولی در زمینه تجاوز ساکت است و روحانیون هم بندرت حکم شرعی درباره تجاوز دادهاند و این چراغ سبزی به پلیس و سپاهیان داده که با خیال آسوده تجاوز کنند.
از جمله نمونههای آن هم میتوان از تجاوز به پسران نوجوان در زندان توسط توابین نام برد. بگفته مصلی نژاد قرآن بصورت روشنی اجازه مبدل کردن زنان اسیر به برده جنسی را میدهد و این توجیه مذهبی تجاوز در زندان را فراهم کردهاست.”
از آنچه گذشت:
رژیم جنایتکار ایران، دیگر باوران، و مخالفان سیاسی خود را در هزار هزار قصابخانه بنام زندان اسلامی به سلاخی می کشد. نخست بادشنام دادن، تهدید، توهین، و بی حرمتی بدانان، به ویژه در برخورد با زنان و دیگر باوران، آنان را روانی ساخته، به عجز و درماندگی، و اقرارهای ساختگی وا می دارد. چنانچه بازهم به خواست های شیطانی خود مبنی بر تسلیم بی چون و چرای قربانی گرفتار خود نشدند، روش شکنجه های حیوانی قرون پیش از تاریخ به کار می برند.
در مورد زنان و دختران موضوع تفاوت می کند. زیرا چشم هرزه و هیز آخوند و آخوند مسلک، همیشه به دنبال ناموس مردم است. در زندان، که زنان اسیر در بند دیوان واز هرقدرتی برکنارند، بیشتر مورد تجاوز دیو صفتان قرار می گیرند. اکنون که گروهی از هم میهنان از خدا بی خبر و بی تفاوت ما باردیگر بارأی دادن خود، به حکومت جنایتکاران مشروعیت بخشیده، و دست جنایتکاران را برای تجاوز، شکنجه، و اعدام فرزندان میهن باز گذاشتند، وظیفه میهنی و انسانی هرکدام از ماها ایجاب می کند که در تهیه لیست شکنجه گران و متجاوزین زندان کوشش کنیم تا در فردای آزاد ایران، به سزای خیانت های خود برسند.