برای
پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن حکومت بیشتر از یک قاتل عادی حق قاتل بودن نداشته
باشد،ووقتیکه بصورت حیوانی درنده عمل کند،با خودش نیز چون با حیوانی درنده عمل
شود.
برای
پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن جای کشیش در کلیسای خودش باشد و جای دولت در
مراکز کار خودش،نه حکومت در موعظه مذهبی کشیشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و
سیاست دولت کار داشته باشد.
برای
پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن ،همچنانکه قرن گذشته ما قرن اعلام تساوی حقوق
مردان بود،قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوقی زنان با مردان باشد.
برای
پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن آموزش عمومی و رایگان ،از دبستان گرفته تا دبیرستان
، همه جا راه را به یکسان بر استعداد ها و آمادگی ها بگشاید.هر جا که فکری باشد
کتابی نیز باشد.نه یک روستا بی دبستان باشد،نه یک شهر بی دبیرستان ،نه یک شهرستان
بی دانشگاه ،و همه اینها زیر نظر و مسئولیت حکومتی سکولار ،حکومتی سراسر سکولار
حکومتی ویژه سکولار.
برای
پی ریزی جامعه ای بکوشیم که در آن بلای ویرانگری بنام گرسنگی جایی نداشته باشد،شما
قانوگزاران ،از من بشنوید که فقر آفت یک طبقه نیست ، بلای همه جامعه است.رنج فقیر
تنها رنج کی فقیر نیست ،ویرانی یک اجتماع است.احتضار طولانی فقیر است که مرگ حاد
توانگر را به دنبال می آورد.فقر بدترین دشمن نظم وقانون است.فقر نیز ،همانند جهل
،شبی تاریک که به راستی می باید سپیده ای بامدادی در پی داشته باشد.
ویکتور
هوگو،سخنرانی در مجمع قانوگزاری فرانسه
15
ژانویه 1850
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.