قرآن از پسرانی نوجوانان برای بهشتیان یاد مینماید که الله
آنها را مخصوص ایشان قرار داده است؛ اینها نوجوانانی هستند که از زیبائی همیشگی برخوردارند
(همیشه نوجوانان میمانند) و در حالی که مؤمنان دنیا(بهشتیان)، بر تختی به ردیف چیده
شده، نشستهاند؛ این نوجوانان برای آنها نوشیدنیهائی از جویهای بهشتی را که در
کوزه، آفتابه و جامی پر کردهاند را (در صورت تمایل) میریزند:
در اینجا
از دو صفت منفی که با آمدن نام شراب در ذهن مسلمان ایجاد میشود یاد نموده و بیان
مینماید که در آن باغ، نه بیهودهگوئی هست و نه گناهی.
پرسشی که
به ذهن میرسد این است که آیا بیهودهگوئی(با توجه به مجزا شدنشی از گناه) گناه نیست؟
در آیهی پائین نیز باز از دو صفت منفی دیگری که شراب در دنیا داراست، یاد میشود؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ( واقعه/19 ) نه از آن دردسر میگيرند و نه بىعقل (ناشی از مستی) می گردند.
آیا وظیفهی این نوجوانان، تنها ریختن شراب برای مقربان الله میباشد، یا کاری دیگر نیز دارند؟
قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط میگردد از حوریانی یاد مینماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.این کتاب، دقیقا همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد.
صاحبان این نوجوانان اولین کسانی هستند که آنها را میبینند که دست نخورده (مکنون)هستند؛ این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب از دید اعراب است (در حال حاضر از مشخصه های خوب بهترین همبستر از دید تمام مسلمانان و شاید هم در بسیاری از فرهنگهای دیگر باشد).
مکنون(دست نخوردگی) صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده میشد؛ کتاب مقدس مسلمانان نیز همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد:
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ (طور/24) و بر گرد آنها غلمانشان میگردند که مانند مرواريد در صدف پنهان(دست نخورده) هستند.
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا (انسان/19) و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند هنگامیکه آنها را ببينى گمان کنی كه مرواريدهايى پراكندهاند.
برخی از مسلمین ادعا دارند که این پسران نوجوان بینهایت زیبا برای زنان است، در پاسخ باید گفت که در زبان عربی ضمیر هم مذکر و مؤنث دار، در اینجا از لهم (برای آنان) استفاده شده که ضمیر مذکر است و منظور برای مردان بهشتی است.
صفت پسران نوجوان(غلمان).
در آیهی پائین نیز باز از دو صفت منفی دیگری که شراب در دنیا داراست، یاد میشود؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ( واقعه/19 ) نه از آن دردسر میگيرند و نه بىعقل (ناشی از مستی) می گردند.
آیا وظیفهی این نوجوانان، تنها ریختن شراب برای مقربان الله میباشد، یا کاری دیگر نیز دارند؟
قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط میگردد از حوریانی یاد مینماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.این کتاب، دقیقا همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد.
صاحبان این نوجوانان اولین کسانی هستند که آنها را میبینند که دست نخورده (مکنون)هستند؛ این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب از دید اعراب است (در حال حاضر از مشخصه های خوب بهترین همبستر از دید تمام مسلمانان و شاید هم در بسیاری از فرهنگهای دیگر باشد).
مکنون(دست نخوردگی) صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده میشد؛ کتاب مقدس مسلمانان نیز همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد:
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ (طور/24) و بر گرد آنها غلمانشان میگردند که مانند مرواريد در صدف پنهان(دست نخورده) هستند.
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا (انسان/19) و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند هنگامیکه آنها را ببينى گمان کنی كه مرواريدهايى پراكندهاند.
برخی از مسلمین ادعا دارند که این پسران نوجوان بینهایت زیبا برای زنان است، در پاسخ باید گفت که در زبان عربی ضمیر هم مذکر و مؤنث دار، در اینجا از لهم (برای آنان) استفاده شده که ضمیر مذکر است و منظور برای مردان بهشتی است.
صفت پسران نوجوان(غلمان).
از طرفی همین
صفت برای حوریان بهشتی هم بکار رفته است:
كَأَمْثَالِ
اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) (حوریان)همچون
مرواريد در صدف پنهان (دست نخورده) هستند.(صفت حوریان) .
پس یکی از کارهای آنها، میتواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ(بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!
اما تخت آنها از چه جنسی است؟
قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد مینماید:
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (رحمن/54 ) آنها بر فرشهائي(بالشهائی) تكيه كردهاند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و ميوههاي رسيده (از) دو باغ بهشتي در دسترس است.
منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند.
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا (کهف/31)(اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) می پوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، هم پاداشى نيكو است و هم مجلسى نيكو.
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ (دخان/53 ) و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالیکه روبروی همند.
همچنین علاوه بر لباسها و بالشتهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیزبرای آنان حلال است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان/21 ) بر اندام آنها لباسهائي است از سندس(حرير نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائي از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان نوشیدنی پاک به آنها مينوشاند!
تناقضی دیگر در قرآن
بر طبق نوشتههای قرآن، باغی (بهشت) که به هر مومن وعده داده شده است، ویژهی اوست و کسی در این باغ با او شریک نیست.
لذا هر نعمتی که در این باغ است، مخصوص همان مؤمن میباشد؛ اما قرآن میگوید که مؤمنان به ردیف بر روی تختهای چیده شده و هم ردیف، تکیه زدهاند و ما (الله) آنها را به ازدواج حور العین در میآوریم.پس در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (طور/20) تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِين (واقعه/16 ) روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.
اگر در نعمتهای باغ(بهشت) وعده داده شده برای مسلمانان نگاه نمائیم، اثری از پاداش برای زنان
ضمنا از نظر قرآن همجنسگرائی کار بسیار زشتی است.
پس یکی از کارهای آنها، میتواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ(بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!
اما تخت آنها از چه جنسی است؟
قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد مینماید:
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (رحمن/54 ) آنها بر فرشهائي(بالشهائی) تكيه كردهاند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و ميوههاي رسيده (از) دو باغ بهشتي در دسترس است.
منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند.
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا (کهف/31)(اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) می پوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، هم پاداشى نيكو است و هم مجلسى نيكو.
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ (دخان/53 ) و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالیکه روبروی همند.
همچنین علاوه بر لباسها و بالشتهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیزبرای آنان حلال است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان/21 ) بر اندام آنها لباسهائي است از سندس(حرير نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائي از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان نوشیدنی پاک به آنها مينوشاند!
تناقضی دیگر در قرآن
بر طبق نوشتههای قرآن، باغی (بهشت) که به هر مومن وعده داده شده است، ویژهی اوست و کسی در این باغ با او شریک نیست.
لذا هر نعمتی که در این باغ است، مخصوص همان مؤمن میباشد؛ اما قرآن میگوید که مؤمنان به ردیف بر روی تختهای چیده شده و هم ردیف، تکیه زدهاند و ما (الله) آنها را به ازدواج حور العین در میآوریم.پس در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (طور/20) تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِين (واقعه/16 ) روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.
اگر در نعمتهای باغ(بهشت) وعده داده شده برای مسلمانان نگاه نمائیم، اثری از پاداش برای زنان
ضمنا از نظر قرآن همجنسگرائی کار بسیار زشتی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.