سوسیال دموکراسی:
سوسیال دموکراسی بیشتر بیانِ یک مسلک و نگرش است تا توصیف یک فَن و روش و به جای ارائه یک لیست از خصوصیات مختلفِ سیاسی، از حقوق یکایک شهروندان برای داشتن رفاه و آسایش که از وظایفِ یک دولت سوسیال دموکرات است، دفاع می کند.
در بسیاری از مواقع، مردم سیستم سوسیال دموکراسی را با نظام های کمونیستی و سوسیالیستی اشتباه می گیرند و در طی این مقاله نگارنده قصد دارد تا توضیحِ کوتاهی در رابطه با این نظامِ سیاسی داده و تفاوت هایش را با کمونیسم و کاپیتالیسم شرح دهد.
سوسیالیسم:
سوسیال دموکراسی پندارها و زیرساخت های یک نظامِ سوسیالیست و دموکرات را با هم مخلوط می کند؛ سوسیالیسم یک ساختارِ اقتصادی در جامعه را با مالکیت همگانیِ منابع انسانی و نهادها تعریف می کند. سوسیالیسم همانند دموکراسی، یک مفهومِ مطلق و بی عیب نیست و بیشتر یک زنجیره از شرایط و وضعیت هایِ احتمالی است.
سوسیالیسم و کمونیسم:
سوسیالیسم و کمونیسم، هر دو خواستارِ یک سیستم اقتصادی با مالکیتِ همگانی اند؛ اما سوسیالیسم مایل است تا سیستم اقتصادی را به دولت واگذار کند(دولت های سوسیال) ولی کمونیسم خواستارِ مالکیت مستقیم مردم بر اقتصاد جامعه است.
در مفاهیمِ پیشرفته کمونیسم، دولت و مالکیت اقتصاد به دست دولت، به طور کلی تباه شده و از میان رفته اند. تعریفِ درست کمونیسم به دلیل وجود این واقعیت که تمامی نظام های کونیستی به حکومت هایی دیکتاتوری و تمامیت خواه تبدیل شده اند و منابع اقتصادی کشور در دستِ دولت قرار دارد و مردم در فقر و نداری به سر می برند، بسیار گیج کننده است.
تفاوت بزرگ و اصلی میان کمونیسم و سوسیالیسم را می توان نحوه چگونگی به دست آوردن قدرت دانست؛ کمونیسم معتقد به خشونت و انقلاب است و بر این باور می باشد که نهاد های کاپیتالیسم توسطِ زور، تسلیم خواهند شد.
اما سوسیالیسم با انقلاب و خشونت موافق نیست و باور به اصلاحات و مبارزات صلح جویانه برای تغییر سیستم اقتصادی دارد و هدفش دادن مالکیت اقتصادی همگانی به مردم، از راهِ برقراری یک دولت دموکراتیک می باشد. بنابراین می توان گفت که کمونیسم و سوسیالیسم، با اینکه خطِ فکری تقریبن مشابهی دارند، به دلیل منش شان، همچون دو روی یک سکه می باشند.
سوسیالیسم و کاپیتالیسم:
سوسیالیسم در نقشِ یک بالانس و میزان کننده میان نهاد هایِ اقتصادی کمونیسم و کاپیتالیسم ظاهر می شود؛ کاپیتالیسم ادعا می کند که تصمیم های مهم اقتصادی باید توسط افرادِ خاص و نهاد های خصوصی گرفته شوند اما سوسیالیسم بر این باور است که تصمیمات اقتصادی باید به صورت همگانی و به دستِ مردم یک جامعه گرفته شوند.
کاپیتالیسم می گوید که مسابقات آزاد و باز در توزیع محصولات و منابع با کیفیت، موجب رشد و پیشرفت تولیدات و همچنین رضایت خاطر جامعه خواهد شد در حالی که سوسیالیسم ادعا می کند به خاطر اینکه کاپیتالیسم در زجر و نابرابری نتیجه می دهد، یک جامعه دموکرات و منصف به مالکیت و مدیریت همگانی منابع نیاز دارد.
ویژگی های یک نظامِ سوسیال دموکراسی:
- بسط و توسعه حقوق شهروندی:
برایِ مثال هر شهروند به واسطه برخورداری از حقوق برابر در بهداشت و درمان در بیمارستانی با استانداردی بالا به دنیا میآید که هیچ هزینهای برای والدین وی دربرندارد، والدین او حق دارند دورهای طولانی را برای نگهداری از وی در مرخصی باشند(در سال ۲۰۱۱، دوران این مرخصی برای هر کودک ۱۶ ماه است).
در تمام دوران کودکی حق دارد که در مهد کودک تحت مراقبت قرار گیرد و پس از آن در طول تمامی دوران تحصیل از آموزش و پرورش مجانی با کیفیتی بالا برخوردار است و علاوه بر این ها او ماهانه مقرری ماهانه دریافت میکند.
همچنین نظام های سوسیالیستی مدافع حقوق کارگران، بیماران و افراد بازنشسته، پیر و یا از کار افتاده می باشند و در کشورهایی با نظام اقتصادی سوسیالیستی همچون سوئد، برای درمان بیماری ها هزینه ای وجود ندارد و افراد بیکار، بازنشته و پیر از حقوق بیکاری بهره می برند و تمامی این هزینه ها توسط شهروندان آن جامعه و از راهِ دریافت مالیات پرداخته می شوند.
- تغییر نقش دولت از عامل قدرتهای اقتصادی به تأمین کننده حقوق مردم:
در دوران شکلگیری و تداوم نظام های رفاهی سخاوتمند نقش دولت ها از نهادهای تأمین کننده منافع گروههای اقتصادی، که در دوران مدرنیسم نقش پیشتاز را در توسعه صنعتی و اقتصادی برعهده داشتند، به تأمین کننده منافع و حقوق اجتماعی گروههای مختلف، که عمدتا در دوران مدرنیسم شکل گرفتند، گسترش پیدا کرده است.
دولت با در اختیار قرار دادن آموزش و بهداشت به تمامی شهروندان آن هم در کیفیتی بالا، نیروی کار توانمند، سالم و خلاق را پرورش می دهد و از این حیث نیاز سرمایه داری در برخورداری از نیروی کار مطلوب نیز در جوامع سوسیال دموکرات، تأمین شده است.
- ایجاد زمینه مناسب برای توسعه اقتصادی و صنعتی:
سوسیال دموکراسی نه تنها مدافع نظام سرمایهداری شد بلکه با تمام توان در جهت پویایی، شکوفایی و توسعه شرکت ها و نهادهای بخش خصوصی گام برداشت. نخست آنکه صلح و آرامش را در بازار کار برقرار کردند.
در برابر توزیع عادلانه ثروت که از طریق آمادگی بخش خصوصی برای تأمین هزینه های نظام جامع رفاهی میسر شد، سندیکاهای کارگری توافق کردند که هیچگاه به اعتصاب، کم کاری و ایجاد درگیری در بازار کار روی نیاورند و برای همیشه کلیه اختلافات را پشت میز مذاکره حل کنند.
- تأمین برابری جنسی از طریق حضور گسترده زنان در عرصه تولید:
یکی از بزرگ ترین دستاوردهای ماندگار دولت رفاه سوسیال دموکراتیک ایجاد شرایط مناسب برای حضور گسترده زنان در بازار کار می باشد و از این شیوه و منش خود باعث تضعیف شدید نابرابری های جنسی بوده است و در کشورهایی نظیر نروژ، سوئد، فنلاند و ایسلند ما شاهد حضور درخشان زنان در تمامی عرصه های مختلف آن جوامع هستیم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.